-
مقاله
1 - ارزیابی وضعیت بیابانزایی در حوضه آبخیز سفیددشت- بروجن (استان چهارمحال و بختیاری) با استفاده از مدل مدالوسسنجشازدور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی , شماره 1 , سال 13 , بهار 1401پیشینه و هدف تخریب منابع در بسیاری از نقاط جهان، با توجه به روند روزافزون آن تهدیدی جدی برای بشریت است. بیابانزایی که یکی از مظاهر این تخریب است، اکثر کشورها را تحت تأثیر قرار داده و به عنوان سومین چالش قرن بیست و یکم بعد از دو چالش تغییر اقلیم و کمبود آب شیرین معرفی ش چکیده کاملپیشینه و هدف تخریب منابع در بسیاری از نقاط جهان، با توجه به روند روزافزون آن تهدیدی جدی برای بشریت است. بیابانزایی که یکی از مظاهر این تخریب است، اکثر کشورها را تحت تأثیر قرار داده و به عنوان سومین چالش قرن بیست و یکم بعد از دو چالش تغییر اقلیم و کمبود آب شیرین معرفی شده است. بیابانزایی، تخریب زمین در مناطق خشک، نیمهخشک و نیمه مرطوب است. این وضعیت در نتیجه یک سرى فرآیندهاى مهم ایجاد میشود که مهمترین این فرآیندها، دو عامل فعالیتهاى بشرى و تغییرات اقلیمى هستند. روشهای متعددی برای تعیین روند بیابانزایی توسعهیافته است که یکی از آنها که کاربرد زیادی دارد، روش مدالوس است. ارزیابی وضعیت فرآیندهای بیابانزایی (تخریب زمین) در یک روستا، منطقه یا کشور از آن جهت حائز اهمیت است که این ارزیابی امکان اتخاذ تصمیماتی آگاهانه در خصوص ابعاد مالی و میزان سرمایه گذاری مورد نیاز برای کنترل آن را فراهم میآورد. از آنجا که حوضه آبخیز سفیددشت-بروجن یکی از دشتهای حاصلخیز استان چهارمحال و بختیاری میباشد و با توجه به وسعت آن و همچنین تمرکز صنایع و بخش زیادی از جمعیت استان چهارمحال و بختیاری در این دشت، مطالعه پدیده بیابانزایی در این منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است. با توجه به توسعه پدیده بیابانزایی در منطقه سفیددشت-بروجن و لزوم توجه به اهمیت نتایج این پدیده مخرب در آینده، هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی بیابانزایی با استفاده از مدل مدالوس در حوضة آبخیز سفیددشت-بروجن به مساحت 92565 هکتار، واقع در استان چهارمحال و بختیاری است. مواد و روش ها ابتدا در این پژوهش، با استفاده از مدل سلول خودکار مارکوف سنجش از دوری و تصاویر ماهواره لندست سالهای 1998، 2009 و 2018 به بررسی و آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی پرداخته شد. میزان تغییرات طی این دوره زمانی مشخص شد، نقاطی که در آن بیشترین تغییرات رخ داده بود را انتخاب و با استفاده از این نقاط، در مدل مدالوس عوامل مؤثر در بیابانزایی و وضعیت فعلی آن مدنظر قرار گرفت. سپس، پارامترهای مؤثر در بیابانزایی به تفکیک در این نقاط بررسی و مدل مدالوس در این نقاط اجرا شد. برای این منظور، طبق روش مدالوس، توسط تیم کارشناسی مجرب متشکل از اساتید و کارشناسان منابع طبیعی عوامل مؤثر در بیابانزایی منطقه شناسایی شده و هر کدام به عنوان یک معیار شامل اقلیم، پوشش گیاهی، خاک، آب زیرزمینی و مدیریت و سیاست در نظر گرفته شدند. سپس خصوصیات معیارهای مذکور که در بیابانزایی منطقه مؤثرند، به عنوان شاخص، مد نظر قرار گرفتند. هر شاخص در رابطه با تأثیر آن در بیابانزایی وزنی دریافت کرد و با ارزیابی آنها، میزان تأثیر معیار در فرآیند بیابانزایی مشخص شد. سپس، نقشه معیارها و در نهایت نقشه بیابانزایی از میانگین هندسی آن ها به دست آمد. به منظور بررسی معیار اقلیم سه شاخص بارندگی، جهت و شاخص خشکی در نظر گرفته شد. بررسی ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎی اقلیم ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﻃﻼﻋﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ نقاط نمونه در ایستگاههای ﺳﺎزﻣﺎن هواشناسی و آب ﻣﻨﻄﻘﻪای استان که به صورت نقطهای برداشت میشود، ارزیابی شد. جهت ارزیابی وضعیت خاک، برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی از جمله بافت خاک، اسیدیته، هدایت الکتریکی و میزان مواد آلی، انتخاب شدند. برای تعیین ویژگیهای خاک ابتدا 170 نقطه نمونهبرداری در منطقه مورد مطالعه مشخص و از سطح 0 تا 20 سانتیمتری خاک، نمونهبرداری انجام و به آزمایشگاه منتقل شد.نتایج و بحث پس از ارزیابی و امتیازدهی شاخصها نتایج نشان داد که معیار اقلیم با امتیاز 1.80 در دو کلاس شدید و خیلی شدید، بیشترین نقش را در بیابانزایی منطقه دارد. وضعیت معیار مدیریت و سیاست، پوشش گیاهی و خاک منطقه به ترتیب با امتیاز 1.76، 1.71 و 1.55 در دو کلاس شدید و خیلی شدید و معیار آب زیرزمینی در کل سطح منطقه با امتیاز 1.33 در کلاس متوسط قرار گرفت. بر اساس مدل مدالوس، امتیاز وضعیت فعلی بیابانزایی 1.63 برآورد شد. بر اساس این نقشه، وضعیت بیابانزایی منطقه در دو کلاس شدید و خیلی شدید قرار گرفت. در نهایت مشخص شد 56 درصد از سطح منطقه با وضعیت بیابانزایی شدید و 44 درصد با وضعیت خیلی شدید مواجه است. نتایج نشان داد که قسمت شمالی منطقه مورد مطالعه بسیار آسیبپذیر است، در حالی که قسمت جنوبی منطقه کمتر در معرض بیابانزایی هستند با این حال، این منطقه از شدت بیابانزایی بالایی برخوردار است. نتایج نشان داد بخش شمالی منطقه مورد مطالعه به شدت در معرض منطقه مورد مطالعه نسبت به پدیده بیابانزایی است. بیابانی شدن واقع شده حال آنکه در قسمت جنوبی منطقه این وضعیت شرایط بهتری دارد؛ هر چند در این منطقه نیز فرایند بیابانی شدن در حال وقوع با شدت بالایی است. در این مدل معیارهای اقلیم، خاک، پوشش گیاهی، آب زیرزمینی، مدیریت و سیاست انتخاب شدند. طبق نتایج حاصل از این پژوهش، به ترتیب معیارهای اقلیم و مدیریت و سیاست بیشترین تأثیر را در بیابانزایی حوضه مطالعاتی داشتهاند و در مقابل معیارهای پوششگیاهی، خاک و آب زیرزمینی دارای کمترین تأثیر بودند. با توجه به میزان پایین بارندگی و خشکسالیهای سالهای اخیر، صدور مجوزهای غیر مجاز چاه در سفیددشت و به دنبال آن برداشتهای بیرویه بیش از توان سفرههای آب زیرزمینی باعث خشک شدن اکثر چاههای این منطقه شده است همچنین خشک شدن تالاب دهنو در این منطقه دلیل دیگر شدت بیابانزایی منطقه مطالعاتی میباشد.نتیجه گیری در پژوهش با توجه به نتایج به دست آمده پدیده بیابانزایی در این منطقه رو به افزایش است و پیامدهای مخربی برجای گذاشته است. منطقه مطالعاتی بر طبق تعریف ارائهشده از بیابانزایی، دارای هر دو شرایط بیابانزایی طبیعی و انسانی است. عوامل طبیعی چون شرایط نامساعد اقلیمی از جمله کمبود ریزشهای جوی، خشکسالیهای پیاپی، محدودیت منابع آبی، از یک سو و عوامل مخرب انسانی از جمله نظام سنتی کشاورزی، چرای بیرویه دام، بهره برداری بیش از حد از آبهای زیرزمینی، تبدیل مراتع به اراضی کشاورزی، صنایع، معادن و تأسیسات، تخریب پوششگیاهی و بوتهکنی از سوی دیگر باعث نابودی مراتع و منابع طبیعی و تسریع روند بیابانزایی در منطقه شده است. از جمله راههای مقابله با بیابانزایی در منطقه، میتوان بهرهبرداری اصولی از مراتع و چراگاهها با توجه به ظرفیت آنها در زمان مناسب، قرق منطقه به طور دائم تحت فعالیتهای بیابانزدایی بیولوژیکی و مکانیکی، بهرهبرداری مناسب از آبهای زیرزمینی و جلوگیری از تغییر کاربری اراضی اشاره کرد. پرونده مقاله -
مقاله
2 - Required Growing Degree-Days (GDDs) for each Phenological Stage of Fritillaria imperialisJournal of Rangeland Science , شماره 1 , سال 9 , زمستان 2019Studying plant phenology is very important to regulate the rangeland utilization. Plant phenology can be determined by Growing Degree Days (GDDs). Since temperature varies yearly, the phenological stages may consequently differ yearly. Determining the base temperature i چکیده کاملStudying plant phenology is very important to regulate the rangeland utilization. Plant phenology can be determined by Growing Degree Days (GDDs). Since temperature varies yearly, the phenological stages may consequently differ yearly. Determining the base temperature is one of the key steps in the calculation of GDDs. The aim of this study was to calculate the required GDDs for each phenological stage to predict phenological stage of Fritillaria imperialis based on GDDs in the consequent years. To do so, Fritillaria bulbs were placed at constant temperatures of 0, 1, 2, 3 and 4°C. The length of sprouts as a growth index was measured as a function of temperature. Plant chronology was recorded in three day intervals from March 1st, 2016 in the field and the date of each phenological stage was recorded in the form of an index developed by combining Fick and Haun indices. Then, 20 plant individuals were selected in Dasht-e-Laleh of Kouhrang County, Iran and their growth stages were recorded. Meanwhile, the required amount of accumulated GDDs (AGDDs) to reach each phenological stage was also calculated. Results showed that Fritillaria imperialis began the sprouting (phase E) after receiving 130.75 GDDs on March 23rd, 2016. The emergence of leaves began on 27th March with 166.30 GDDs and finished on 9th April. Finally, this plant on 9th May received 560 AGDDs and went to senescence. Based on the phenological data, when the plant received 240 AGDDs, flowering stage started. The most appropriate time for tourist entrance is in the R2 stage (flower opening) when the plant receives 298.8 AGDDs and the best exit time is when the plant receives 359.2 AGDDs. So, the relationship between phenological stages of the plant and GDDs will be useful in visiting the site in terms of ecotourism and determining proper visit times. پرونده مقاله