فهرست مقالات حجت الله اسماعیل نیا گنجی


  • مقاله

    1 - بررسی گفتمان خیر و شر در شاهنامه فردوسی
    زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد , شماره 5 , سال 17 , زمستان 1400
    شاهنامه فردوسی، بی‌گمان بزرگ‌ترین و برترین اثر حماسی جهان است در این اثر بزرگ، شرح زندگی و جنگ‌های حاکمان و آمال و آرزوهای انسان‌های زیادی بیان شده است یکی از درون مایه‌هایی که کمتر مورد توجّه خوانندگان این اثر فراملّی قرار گرفته، ستیز بین خیر و شر است که در قالب داستان چکیده کامل
    شاهنامه فردوسی، بی‌گمان بزرگ‌ترین و برترین اثر حماسی جهان است در این اثر بزرگ، شرح زندگی و جنگ‌های حاکمان و آمال و آرزوهای انسان‌های زیادی بیان شده است یکی از درون مایه‌هایی که کمتر مورد توجّه خوانندگان این اثر فراملّی قرار گرفته، ستیز بین خیر و شر است که در قالب داستان‌هایی زیبا، ریخته شده است.این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با هدف بررسی گفتمان خیر و شر در شاهنامة فردوسی به انجام رسیده است. که اعتقاد به وجود دو قطب اهورایی و اهریمنی، ریشه در باورهای اساطیری ایرانیان دارد و این عقیده در سرتاسر شاهنامه نیز انعکاس یافته است. در شاهنامه هر جا که نیروهای خیر، مانند فریدون و ایرج که نماد خرد و خیر هستند، حضور دارند، نیروهای تاریکی، مانند ضحاک و تور نیز، که نماد شرّ و نابخردی هستند، به ستیزه با آنان مشغولند. دیوها نماد ضدّ ارزش‌ها، و قهرمانان نماد ارزش‌ها هستند. این دو نیرو همواره در حال جدالند. نیروی شرّ به اندازة نیروی خیر تواناست، تا جایی که گاه‌گاهی غلبه با این نیروست؛ امّا سرانجام نیروی خیر بر شرّ سیطره می‌یابد. با وجود این، ستیز میان روشنایی و تاریکی هرگز پایانی نخواهد داشت، زیرا این ستیز، سبب تداوم هستی است و اگر چنان چه یکی از این دو نیرو به طور مطلق بر دیگری غلبه یابد، هستی پایان خواهد پذیرفت. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - تحلیل ساختاری کمال دیوان و امشاسپندان با نگاهی به آیین مزدیسنا و اسطوره‌های پیشاآریایی
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , شماره 5 , سال 15 , زمستان 1398
    نویسنده در این مقاله سعی دارد با روش توصیفی ـ تحلیلی واژة کمال دیوان و امشاسپندان را در زبان اوستایی ریشه‌یابی کند و با ژرف کاوی در ساختار واژگانی از یک‌سو و کنکاش در مفاهیم تطبیقی آن از سوی دیگر تلاش می‌شود تا صورتی دیگرگونه از طرح مسأله به دست داده شود. از این منظر، ج چکیده کامل
    نویسنده در این مقاله سعی دارد با روش توصیفی ـ تحلیلی واژة کمال دیوان و امشاسپندان را در زبان اوستایی ریشه‌یابی کند و با ژرف کاوی در ساختار واژگانی از یک‌سو و کنکاش در مفاهیم تطبیقی آن از سوی دیگر تلاش می‌شود تا صورتی دیگرگونه از طرح مسأله به دست داده شود. از این منظر، جوهرة ثنویّت مزداپرستی، در تمام جزئیات و شئونات این آیین جاری ست و عملکرد به اصطلاح درخت گون دارد، هر چه از ریشه به سمت جزئیات پیش می رویم، تکثّر در کمیّت مشهودتر می گردد و این در حالی است که ویژگی های بنیادین ریشه در فرعی ترین سرشاخه ها، قابل پی گیری است. بی تردید آنچه ریشه های این ثنویّت را تشکیل می دهد، نخستین تقابل اهوره با اهریمن است و این همانا آفرینش امشاسپندان به دست اهوره و آفرینش کمال دیوان به تلافی، از سوی اهریمن است. واکاوی دقیق هر یک از اعضای این دو گروه خود روشنگر جزئیات تشکیل دهندة این ثنویّت و آشکارکنندة زوایای مستور تقابل ها با یکدیگر است. برای دست یافتن به این مقصود، مؤثرترین روش، بررسی ژرف کاوانة اعضای هر یک از دو گروه و قیاس آن ها با یکدیگر است. این شیوه، خود راه گشایی است برای رسیدن به تقابل‌هایی دیگر که در سرشاخه های فرعی این نظام درخت گون صورت می‌پذیرد و در قالب موجودات اهریمنی و اهورایی تجلی می یابد. پرونده مقاله

  • مقاله

    3 - تحلیل ساختاری دروج در آیین مزدیسنا و اسطوره‌های پیشاآریایی
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , شماره 5 , سال 16 , زمستان 1399
    دروج (دروغ) در نظر ایرانیان قبل از اسلام، بسیار ناپسند و زشت بوده است تا جایی‌که آن را یکی از دستیاران اهریمن می‌پنداشته و گاهی نیز دروج را خود اهریمن و دیو تصوّر می‌کرده‌اند. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به ریشه‌یابی واژة دروج در زبان اوستایی می‌پردازد و با ژرف‌کاو چکیده کامل
    دروج (دروغ) در نظر ایرانیان قبل از اسلام، بسیار ناپسند و زشت بوده است تا جایی‌که آن را یکی از دستیاران اهریمن می‌پنداشته و گاهی نیز دروج را خود اهریمن و دیو تصوّر می‌کرده‌اند. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به ریشه‌یابی واژة دروج در زبان اوستایی می‌پردازد و با ژرف‌کاوی در ساختار واژگانی از یک‌سو، و کنکاش در مفاهیم تطبیقی، از سوی دیگر می‌کوشد تا صورتی دیگرگونه را از طرح مسئله به دست دهد. از این منظر، دروج در جایگاه یک مفهوم اهریمنی در گسترة گسست‌های گفتمانی، با ایزدبانوان دوران پیشاآرایی مورد قیاس و سنجش قرار می‌گیرد و با تأمّل در خویشکاری‌های الهه‌های باستانی؛ نظیر میترا، آناهیتا و... سعی می‌شود تا دیگرگونی‌های معنایی و زبانی این مفهوم اهریمنی (دروج) توصیف شود. تکیه اصلی در این پژوهش بر تثبیت و تأیید چیستیِ مادینة دروج است. با توجّه به ویژگی زن‌سالاری بدوی و ایزدبانوان باستانی، جنبة مادینگی دروج استنتاج می‌شود. بررسی‌های به عمل آمده نیز نشان می‌دهد که صورت‌های کهن‌الگوهای مادینه در آیین مزدیسنا، از سویی دچار محدودیت و تغییر ماهیّتی شده و از سوی دیگر، کهن‌الگوهای مادینه‌ای که با مبانی آیین مزداپرستی در تقابل بوده، به صورت موجودات اهریمنی، تجلّی یافته‌اند. دروج یکی از این موجودات است. پرونده مقاله