بازتاب ادب تعلیمی در اساطیر کهن با نظر به داستان زال و سیمرغ و ماجراهای تِلِماک
الموضوعات :
1 - استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
2 - دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
الکلمات المفتاحية: اسطوره, شاهنامه, ادبیات تطبیقی, ادبیات تعلیمی, ماجراهای تلماک,
ملخص المقالة :
اساطیر و نقش آن در تربیت، سابقهای به قدمت تاریخ کهن دارد. اساطیر کهن در لفافهای از ماجراهای عبرتآموز، راه را برای زندگی درست و عاقلانه هموار میکنند. ادبیات تعلیمی از آبشخور داستانها و اساطیر گرفته شده است. مجموعههای حماسیـ اسطورهای از مهمترین اسوههای ادب تعلیمی هستند. در این میان، داستان زال و سیمرغ با وجود تقابلهای فراوان از دید ادب تعلیمی با دیگر داستانهای حماسی بهویژه ماجراهای تلماک نوشتۀ فُرانسوا فنلون قابل مقایسه و قیاس است. مانتُور در ماجراهای تلماک و سیمرغ در داستان زال، هر دو موجودی اسطورهای، دارای خرد ایزدی و تعلیمدهنده هستند. مانتور تلماک را که روزی بهجای پدر قهرمانش، اُولیس، بر اریکۀ قدرت در سرزمین ایتاک خواهد نشست تعلیم میدهد و سیمرغ زال را که روزی بهجای پدر پهلوانش، سام، حاکمیت سیستان را بر عهده خواهد گرفت، میپرورد. هر دو اثر حماسی رویدادهای خود را در بستری از ادبیات تعلیمی پیش بردهاند. با توجه به نقشی که اسطورهها در این دو شاهکار حماسی ایفا میکنند، بر این بنا استوار است که خدایان اساطیری به لطف خرد ایزدی خود، در خصوص پرورش معنوی انسانها دارای خویشکاری هستند. جستار حاضر با روش توصیفیتحلیلی و رویکردی تطبیقی به بررسی و بازتاب ادب تعلیمی در شناخت اسطورهها پرداخته است. نتیجۀ این پژوهش حاکی از این است که ویژگی مشترک بنیادین در هر دو اثر، بازتاب خردورزی بهمنظور خودسازی و رشد معنویت درونی است، با این تفاوت که در داستان زال و سیمرغ، بیشتر به جنبۀ حماسی و در تلماک، بیشتر به آیین حکومتداری پرداخته شده است.
_||_