حق بر اشتغال و محدودیت های فراروی آن مبتنی بر فقه و قانون اساسی
الموضوعات : فصلنامه مطالعات سیاسیمریم سعادت دورابی 1 , سید عسگری حسینی مقدم 2 , عباس مقدری امیری 3
1 - دانشجوی دکتری حقوق خصوصی دانشگاه آزاد
2 - مدیر گروه حقوق جزا و جرم شناسی
3 - استادیار گروه حقوق خصوصی، جویبار، دانشگاه آزاد اسلامی ،جویبار، ایران
الکلمات المفتاحية: حقوق بشر, قانون اساسی, فقه, حق اشتغال, تبعیض, فرزندان طبیعی, قضاوت,
ملخص المقالة :
یکی از حقوق اساسی هر فردی مبتنی بر منشور حقوق شهروندی، قانون اساسی و مبانی فقهی، حق بر اشتغال است. این حق از چند منظر قابل بررسی است. نخست حق انتخاب آزادانه شغل و منع کار اجباری است. از این منظر نمی توان هیچ شخصی را مجبور به انجام کاری کرد. از منظر دیگر منع برده داری نیز از شقوق بحث حق انتخاب آزادانه شغل است. عدم تبعیض در انتخاب کارگر و نیروی کار و نیز عدم تبعیض در پرداخت حقوق و مزایا نیز در ذیل همین حق قابل بررسی است. قانون اساسی و قوانین عادی از جمله قانون کار به این موضوع پرداخته و به صراحت حق انتخاب شغل و منع هر گونه تبعیض مورد تقنین قرار گرفته است. در اسناد بین المللی نیز این حق ها به رسمیت شناخته شده و در اعلامیه جهانی حقوقی بشر و میثاق حقوق مدنی و سیاسی نیز به آن اشاره شده است. ایران هر دو سند یادشده را پذیرفته و مستند به ماده 9 قانون مدنی جزو مقررات داخلی و الزام آور محسوب می شود. با این حال در خصوص برخی مشاغل از جمله قضاوت، امام جماعت و جمعه، رهبری و ... تردیدهایی در خصوص حق فرزندان طبیعی وجود دارد. در این پژوهش به مبنای منع اشتغال فرزندان طبیعی در این مشاغل و حدود و ثغور آن پرداخته می شود. برخلاف آنچه شایع شده است، در عمل به ندرت می توان شخصی را صرفا بر مبنای تردید در نسب وی از اشتغال در این مشاغل منع نمود.
_||_