بررسی کارکردهای «فلسفۀ انقلاب عالم» در رباعیات خیامی و محمدحسین کبریایی
الموضوعات :حسین اکبری 1 , حبیب جدیدالاسلامی قلعه نو 2
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان، زاهدان
2 - گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان، زاهدان
الکلمات المفتاحية: خیام, رباعیات, محمدحسین کبریایی, فلسفۀ انقلاب عالم,
ملخص المقالة :
رباعیات خیامی به عنوان نمایندۀ یک سنت فکری، در طول سالها و سدهها در گسترۀ ادب فارسی نمود و ظهور یافته است. شاعران بسیاری در این سنت حکیمانه که در تقابل با نظام اندیشگانی جبرگرا شکل گرفته بود، نقش داشتند و رباعیات بسیاری سرودند، اما در نهایت، امروزه مجموعۀ این تراوشهای ذهنی به نام حکیم خیام نیشابوری شناخته میشود. نوع اندیشهای که در قالب رباعیات خیامی طرح و شرح شده، پیوسته مورد تقلید و پیروی شاعران بسیاری از جمله محمدحسین کبریایی، شاعر برجستۀ نهبندانی بوده است. او با تدقیق در رباعیات خیامی (به عنوان متن متأخر)، به مسائل حکیمانۀ متنوعی از جمله فلسفۀ انقلاب عالم اشاره کرده است. در مقالۀ حاضر، با روش توصیفیتحلیلی، نمودهای این تأثیرپذیری و نوآوریهای احتمالی شاعر نهبندانی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد کلیت آنچه که در رباعیات خیامی و کبریایی تبیین و بازنمایی شده، یکسان است و تداوم همان سنت اندیشگانی در شعر کبریایی به وضوح دیده میشود، اما آنچه به رباعیات شاعر نهبندانی جلوۀ بیشتری میبخشد، استفاده از اصطلاحات بومی منطقۀ نهبندان است که به نیت ساده کردن فرایند درک مخاطبان نسبت به جزئیات مربوط به فلسفۀ انقلاب عالم مورد استفاده قرار گرفته است. در این رباعیات، با بهرهگیری از ابزار طنز و کاربست مؤلفههای زبانیِ عاری از تعقید و پیچیدگی، مسائل عاشقانه، تعلیمی، دینی و عرفانی منعکس شده است.
یوگاناندا، پاراماهانسا (1379)، خروش خم؛ نقدی بر رباعیات عمر خیام، ترجمۀ جواد رویانی، تهران: روزگار.
_||_