فهرس المقالات قادر فراقی


  • المقاله

    1 - بررسی مبانی فلسفی معرفت‌شناختی ارزشیابی در دوره مدرن در تعلیم وتربیت
    پژوهش در برنامه ریزی درسی , العدد 4 , السنة 15 , پاییز 1397
    در پژوهش حاضر، مبانی معرفت‌شناختی ارزشیابی در دوره مدرن و رویکرد برجسته معرفت‌شناسی این دوره در حوزه ارزشیابی: رویکرد پوزیتیویسم، مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش تحلیلی - اسنادی بوده است. به‌منظور گردآوری داده‌های لازم جهت پاسخ‌گویی به سؤالات پژوهش کلیه اسناد أکثر
    در پژوهش حاضر، مبانی معرفت‌شناختی ارزشیابی در دوره مدرن و رویکرد برجسته معرفت‌شناسی این دوره در حوزه ارزشیابی: رویکرد پوزیتیویسم، مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش تحلیلی - اسنادی بوده است. به‌منظور گردآوری داده‌های لازم جهت پاسخ‌گویی به سؤالات پژوهش کلیه اسناد موجود و مرتبط با موضوع با استفاده از فرم گردآوری داده‌ها جمع‌آوری و بر اساس پنج محور رایج در تحلیل‌های معرفت‌شناسی مورد تحلیل قرار گرفته است. عمده‌ترین یافته‌ها با توجه به سؤال‌های پژوهش عبارت‌اند از: در این نظام فکری در بحث موضوع شناخت، تأکید بر شناسایی جهان واقعی و عینی است و از شناسایی بر محور امور ذهنی صحبتی به میان نیامده است و برای شناخت از ابزارهای استقرایی (مشاهده و آزمایش) استفاده می‌شود. حواس پنج‌گانه مهم‌ترین منبع شناخت می‌باشند و در روش‌شناسی، اثبات‌گرا و عینی محسوب می‌شوند و سرانجام این نتیجه حاصل می‌شود که رویکردهای ذکر شده از اعتبار جامع‌ومانعی برخوردار نیستند. به دلیل اینکه کلیه جنبه‌های ارزشیابی را به لحاظ مؤلفه‌های معرفت‌شناسی در برنمی‌گیرند و در مقایسه با رویکردهای سنتی کمی بوده ولی بهتر است از روش‌های ترکیبی یعنی کیفی و کمی و الگوهای دیگر (ترکیبی) در ارزشیابی استفاده گردد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی مبانی فلسفی معرفت‌شناختی ارزشیابی در دورة پست‌مدرن در تعلیم وتربیت
    پژوهش در برنامه ریزی درسی , العدد 5 , السنة 15 , زمستان 1397
    در پژوهش حاضر، مبانی معرفت‌شناختی ارزشیابی در دورة پست‌مدرن در چهار رویکرد برجسته معرفت‌شناسی این دوره در حوزه ارزشیابی: رویکرد ساختن‌گرایی، هرمنوتیک، انتقادی (مشارکتی) و التقاطی، مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش تحلیلی - اسنادی بوده است. به‌منظور گردآوری داده أکثر
    در پژوهش حاضر، مبانی معرفت‌شناختی ارزشیابی در دورة پست‌مدرن در چهار رویکرد برجسته معرفت‌شناسی این دوره در حوزه ارزشیابی: رویکرد ساختن‌گرایی، هرمنوتیک، انتقادی (مشارکتی) و التقاطی، مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش تحلیلی - اسنادی بوده است. به‌منظور گردآوری داده‌های لازم برای پاسخ‌گویی به سؤالات پژوهش کلیه اسناد موجود و مرتبط با موضوع با استفاده از فرم گردآوری داده‌ها جمع‌آوری و مورد تحلیل قرار گرفته است. عمده‌ترین یافته‌ها با توجه به سؤال‌های پژوهش عبارت‌اند از معرفت‌شناختی ارزشیابی پست‌مدرن، مبتنی بر روش‌های انتقادی و مشارکتی توأم با روش‌های کمی و کیفی است؛ و سرانجام نتایج این پژوهش اینکه، ارزشیابی ترکیبی باشد که: به تمامی دیدگاه‌های معرفت‌شناسانه در حوزه ارزشیابی توجه شود؛ همه نقاط قوّت الگوهای ارزشیابی مدنظر قرار گیرد؛ به تفاوت‌های فردی، نژادی، منطقه جغرافیایی و فرهنگی با تأکید بر نیازهای کنونی و اهداف و شرایط مطلوب آینده ارزشیابی بر مبنای معرفت‌شناسی آن، توجه شود؛ به جنبه‌های عاطفی و انگیزشی و اعتقادی فراگیران اهمیت داده شود، زیرا عامل محرکه برای فرایند یاددهی- یادگیری و پویایی آموزش می‌شود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - اهداف و اصول یادگیری، مبتنی بر مبانی معرفت‌شناختی علوم اعصاب تربیتی
     پژوهشهای معرفت شناختی , العدد 1 , السنة 13 , تابستان 1403

    هدف مقاله حاضر استخراج اهداف و اصول یادگیری بر اساس مبانی معرفت‌شناختی علوم اعصاب تربیتی است. در این پژوهش با روش اسنادی و تحلیل مفهومی، مبانی نوع اول و نوع دوم معرفت‌شناختی علوم اعصاب تربیتی تبیین شده‌اند و سپس از روش استنتاجی پیش‌رونده (اصلاح شد أکثر

    هدف مقاله حاضر استخراج اهداف و اصول یادگیری بر اساس مبانی معرفت‌شناختی علوم اعصاب تربیتی است. در این پژوهش با روش اسنادی و تحلیل مفهومی، مبانی نوع اول و نوع دوم معرفت‌شناختی علوم اعصاب تربیتی تبیین شده‌اند و سپس از روش استنتاجی پیش‌رونده (اصلاح شده فرانکنا)، اهداف و اصول یادگیری بر اساس مبانی معرفت‌شناختی علوم اعصاب تربیتی، با استفاده از دو قیاس عملی حاصل گردیده‌اند. برخی از اهداف به‌دست‌آمده از این روش عبارت‌اند از «مرتبط با زندگی، توصیف راه‌حل‌های مسئله و یادگیری، مطالعه ذهن در همه ابعاد، یادگیری بهینه، آموزش بر اساس تفاوت‌های فردی، تولید دانش معتبر و مفید»، و برخی اصول به‌دست‌آمده باتوجه‌به این اهداف و مبانی نوع دوم شامل: اصل بدنمندی، اصل یادگیری غیرخطی، اصل تغییر مغز، اصل هوشیاری آرمیده، اصل یکپارچگی مغز، اصل ایجاد توجه و تمرکز بر یادگیری است. از نتایج این پژوهش می‌توان برای بهبود و بهسازی فرایند یادگیری فراگیران در کلاس استفاده نمود. هرچند برای اعتباربخشی بیشتر، نیاز به ترکیب این یافته‌ها و علوم تربیتی است به‌این‌ترتیب می‌توان با ترکیب این دو عرصه، پیشرفت‌های بزرگی در زمینه یادگیری به عمل آورد.

    تفاصيل المقالة