هدف اصلی این پژوهش شناسایی مؤلفههای مدیریت دانش با تأکید بر مبانی اسلامی بود. روش پژوهش حاضر تلفیقی (کیفی- کیفی) و ازنظر هدف، کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه خبرگان در مبحث مدیریت و مدیریت دانش به تعداد 15 نفر بودند که بهصورت هدفمند و أکثر
هدف اصلی این پژوهش شناسایی مؤلفههای مدیریت دانش با تأکید بر مبانی اسلامی بود. روش پژوهش حاضر تلفیقی (کیفی- کیفی) و ازنظر هدف، کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه خبرگان در مبحث مدیریت و مدیریت دانش به تعداد 15 نفر بودند که بهصورت هدفمند و بر اساس قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. در بخش کمی نیز کلیه کارشناسان آموزشوپرورش شهر کرمان، در زمینه مدیریت دانش به تعداد نفر 245 بودند که حجم نمونه با توجه به جدول کوهن 124 نفر و بهصورت تصادفی ساده تعیین شدند. ابزار پژوهش در بخش اول، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود. اعتبار یافتههای کیفی با روایی صوری و پایایی نیز با کدگذاری مجدد توسط محقق و محققان بیرون از پژوهش حاصل شد. در بخش کمی نیز اعتبار دادهها با روایی صوری و پایایی با آزمون آلفای کرونباخ انجام شد که مقدار آن 81/0 شد. برای تحلیل نتایج نیز در بخش کیفی از روش کدگذاری سه مرحله شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد و برای دادههای کمی از مدل یابی معادلات ساختاری با نرمافزار SMART PLS2/2، استفاده شد. یافتهها نشان داد 12 مضمون محوری و 5 مؤلفه اصلی برای ایجاد مدیریت دانش مبتنی بر آموزههای اسلامی در کارکنان آموزشوپرورش وجود دارد. این مضامین محوری شامل شرایط علی توانمند سازهای مدیریت دانش (استراتژی اسلام محور و محیط اسلامی)؛ عوامل زمینهای در توانمند سازهای مدیریت دانش (انگیزه فردی و فرهنگ دینمدار)؛ شرایط مداخلهگر مؤثر بر توانمند سازهای مدیریت دانش (حیاتبخشی به دانش و معنویتگرایی)؛ راهبردهای توانمند سازهای مدیریت دانش (تقویت فضائل اخلاقی، نهادینه کردن ارزشهای اسلامی و ساختار سازمانی مبتنی بر دین و پیامدهای حاصل از توانمند سازهای مدیریت دانش شامل (کارکنان ارزشی و کسب منابع معنوی) بودند.
فصلنامه علمی مهندسی منابع آب
,
العدد1,السنة
4
,
بهار
1390
استفاده و دارای بازده زیاد از آب در دسترس به علت محدودیت منابع آب، و نیز ایجاد مشکلات زهکشی، ضروری است، بنابراین جهت بالابردن بازده آبیاری، سامانه های آبیاری بارانی در سالهای اخیر توسعه زیادی یافته اند. طراحی، اجرا و بهره برداری از یک سامانه آبیاری ممکن است صحیح و یا بط أکثر
استفاده و دارای بازده زیاد از آب در دسترس به علت محدودیت منابع آب، و نیز ایجاد مشکلات زهکشی، ضروری است، بنابراین جهت بالابردن بازده آبیاری، سامانه های آبیاری بارانی در سالهای اخیر توسعه زیادی یافته اند. طراحی، اجرا و بهره برداری از یک سامانه آبیاری ممکن است صحیح و یا بطور نادرست انجام پذیرد، لذا ارزیابی سامانه برای مدیریت روشن می سازد که آیا بهره برداری از سامانه را ادامه دهد، یا اینکه تغییراتی در آن ایجاد نماید. هدف اصلی این تحقیق ارزیابی سامانه های آبیاری بارانی کلاسیک ثابت اجرا شده در منطقه مهاباد بوده، که برای این منظور سه سامانه آبیاری بارانی کلاسیک ثابت بطور کاملاً تصادفی انتخاب، و در سه مرحله مورد ارزیابی قرار گرفتنند. بدین منظور ابتدا فراسنجهایی از قبیل ویژگیهای هواشناسی، خاک، آب آبیاری، محصول، و خصوصیات سامانه از قبیل فشار و دبی(بده) آبپاشها اندازه گیری شدند. سپس شاخصهای ارزیابی شامل ضریب یکنواختی کریستین سن، یکنواختی توزیع، بازده کاربرد واقعی ربع پایین، بازده بالقوه ربع پایین، بازده کاربرد و بازده ترکیبی با تجزیه و تحلیل داده های صحرایی محاسبه شدند. نتایج نشان دادند که میانگین مقادیر ضریب یکنواختی کریستین سن، یکنواختی توزیع، بازده کاربرد ربع پایین و بازده بالقوه ربع پایین سامانه به ترتیب 4/66% ، 2/52% ، 8/45% و 8/45% بوده اند. همچنین، نتایج نشان دادند که میانگین تلفات تبخیر و بادبردگی، و نفوذ عمقی در این سامانه به ترتیب 2/12% و 4/13% و مجموع تلفات 6/25% بوده است. همچنین، نتایج بیانگر آنند که بازده کاربرد و بازده ترکیبی به ترتیب 4/74% و 8/75% بوده اند. شایان ذکر است که یکی از دلایل اصلی پایین بودن یکنواختی توزیع و بازده آبیاری در این سامانه ها سرعت باد و ضعف طراحی بوده است تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications