فهرس المقالات فریبا حافظی


  • المقاله

    1 - اثربخشی آموزش هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش‌های چندگانه گاردنر بر هوش هیجانی و خلاقیت دانش‌آموزان دختر پایه پنجم و ششم شهر اصفهان
    دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی , العدد 4 , السنة 19 , پاییز 1397
    هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی روش آموزش هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر بر هوش هیجانی، خلاقیت دانش آموزان دختر بود. روش تحقیق، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه پنجم و ششم شهرستان اصفهان در سا أکثر
    هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی روش آموزش هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر بر هوش هیجانی، خلاقیت دانش آموزان دختر بود. روش تحقیق، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه پنجم و ششم شهرستان اصفهان در سال تحصیلی97-1396 بودند. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چند مرحله ای بود.از این رو از دانش آموزان 4 مدرسه 30 نفر بصورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند(هر گروه 15 نفر).داده های پژوهش با استفاده از هوش هیجانی بار- آن و خلاقیت عابدی جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که روش هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر موجب بهبود هوش هیجانی(روابط بین فردی،P تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - مقایسۀ اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و تنظیم هیجانی بر علائم کمبود توجه/ بیش‌فعالی و اضطراب در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی
    دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی , العدد 2 , السنة 22 , تابستان 1400
    هدف این پژوهش، مقایسۀ تأثیر رفتار درمانی دیالکتیکی و تنظیم هیجانی بر علائم کمبود توجه/بیش‌فعالی و اضطراب در نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش‌فعالی بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطۀ شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند که 45 نفر از آ أکثر
    هدف این پژوهش، مقایسۀ تأثیر رفتار درمانی دیالکتیکی و تنظیم هیجانی بر علائم کمبود توجه/بیش‌فعالی و اضطراب در نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش‌فعالی بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطۀ شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند که 45 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامۀ علائم کمبود توجه/ بیش‌فعالی (Conner Erhardt & Sparrow, 1999) و اضطراب کودکان (Bimaher, 1997) استفاده شد. طرح پژوهش نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون، پس‌آزمون با گروه کنترل و مرحلۀ پیگیری بود. گروه‌های آزمایش تحت رفتار درمانی دیالکتیکی (12جلسه 60 دقیقه‌ای) و تنظیم هیجانی (8جلسه 45 دقیقه‌ای) قرار گرفتند و پس از یک ماه مرحلۀ پیگیری انجام شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که هر دو رفتار درمانی دیالکتیکی و تنظیم هیجانی برکاهش علائم کمبود توجه/ بیش‌فعالی و اضطراب دانش‌آموزان اثربخشند (0.01p<)، همچنین نتایج تحلیل بنفرونی نشان داد، رفتار درمانی دیالکتیکی نسبت به تنظیم هیجانی، دارای تأثیر بیشتری برکاهش علائم کمبود توجه/بیش‌فعالی و بهبود اضطراب دانش‌آموزان است (0.05p<). تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - رابطه برون گرایی و کارآمدیی فردی با سبک های مقابله با استرس در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز
    نشريه روانشناسی اجتماعی , العدد 5 , السنة 7 , زمستان 1398
    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین برونگرایی و کارآمدی فردی با سبک های مقابله با استرس در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. بدین منظور نمونه این پژوهش شامل 306 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی اهواز بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین تمام دانش أکثر
    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین برونگرایی و کارآمدی فردی با سبک های مقابله با استرس در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. بدین منظور نمونه این پژوهش شامل 306 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی اهواز بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین تمام دانشکده ها انتخاب شدند. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه برونگرایی نئو، پرسشنامه خود کارآمدی شرر، پرسشنامه سبکهای مقابله ای اندلر و پارکر بود که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخورداربودند، استفاده شد.طرح تحقیق از نوع همبستگی بود. متغیرهای رونگرایی و کارآمدی فردی به عنوان متغیرهای پیش بین و متغیر سبک های مقابله با استرس به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین برونگرایی و کارآمدی فردی با سبک مقابله مسئله مدار و هیجان مدارو بین کارآمدی فردی با سبک مقابله مسئله مدار واجتنابی رابطه وجود دارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - اثربخشی آموزش هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر بر مطلوبیت اجتماعی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر پایه دهم شهر اصفهان
    نشريه روانشناسی اجتماعی , العدد 2 , السنة 7 , تابستان 1398
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر بر مطلوبیت اجتماعی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر انجام گردید. طرح این پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه دهم شهر ا أکثر
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر بر مطلوبیت اجتماعی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر انجام گردید. طرح این پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه دهم شهر اصفهان در سال تحصیلی97-1396 بودند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی مرحله ای بود. نمونه مورد مطالعه از بین دانش آموزان 4 مدرسه و30 نفر بصورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند(هر گروه 15 نفر). از پرسشنامه مطلوبیت اجتماعی کراون و مارلو و مقیاس انگیزش تحصیلی والرند برای جمع آوری داده ها استفاده شد. سپس گروه آزمایشی طی 14 جلسه بصورت گروهی در جلسات آموزش هوش افزایی مبتنی بر نظریه گادرنر شرکت نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که روش هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر موجب افزایش مطلوبیت اجتماعی و انگیزش تحصیلی در گروه آزمایشی در مرحله ی پس آزمون شده است(p تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - Comparison of Effectiveness of Reverse and Cooperative Learning Methods on Creativity and Academic Self-Efficacy of Female Senior High School Students
    Curriculum Research Journal , العدد 2 , السنة 2 , زمستان 1400
    Purpose: The objective of this study was to compare effectiveness of reverse and cooperative learning methods on creativity and academic self-efficacy of female senior high school students.Methodology: This was a quasi-experimental study with pre-test and post-test desi أکثر
    Purpose: The objective of this study was to compare effectiveness of reverse and cooperative learning methods on creativity and academic self-efficacy of female senior high school students.Methodology: This was a quasi-experimental study with pre-test and post-test design and the control group. The study population consisted of female senior high school students in Ahvaz during the academic year 2019-2020. The research sample was 90 people who were randomly selected from three classes of a school and two classes were selected as experimental groups (reverse and cooperative learning) and a class was selected as a control group. Each experimental group was trained in 10 sessions of 75 min by reverse and cooperative learning methods and the control group received no training. The research tools were Abedi (1993) Creativity Test Questionnaire and Morgan-Jinks (1999) Student Efficacy Scale. The data were analyzed by multivariate analysis of covariance and Bonferroni post hoc test using SPSS-22 software.Findings: The study results showed that experimental and control groups were significantly different in terms of creativity and academic self-efficacy (P <0.05). In other words, reverse and cooperative learning methods increased creativity and academic self-efficacy compared to the control group (P <0.05), but no significant difference was found between them in terms of creativity and academic self-efficacy (P> 0.05).Conclusion: Regarding the effectiveness of both learning methods and no significant difference between them, both reverse and cooperative learning methods can be used to increase creativity and academic self-efficacy. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    6 - مقایسه‌ی اثربخشی روش آموزش معکوس و آموزش سنتی بر ادراک کلاس و نگرش تحصیلی در دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان اهواز
    پژوهش های یاددهی و یادگیری (پژوهشنامه تربیتی سابق) , العدد 1 , السنة 18 , بهار 1402
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه‌ی اثربخشی روش آموزش معکوس و آموزش سنتی بر ادراک کلاس و نگرش تحصیلی دانشجویان در درس آمار صورت گرفته است. این پژوهش از نوع شبه‌آزمایشی، با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و گروه کنترل بود. جامعه‌ی آماری شامل 150 نفر از دانشجویان دختر رشته‌ی مشاوره‌ی دانشگ أکثر
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه‌ی اثربخشی روش آموزش معکوس و آموزش سنتی بر ادراک کلاس و نگرش تحصیلی دانشجویان در درس آمار صورت گرفته است. این پژوهش از نوع شبه‌آزمایشی، با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و گروه کنترل بود. جامعه‌ی آماری شامل 150 نفر از دانشجویان دختر رشته‌ی مشاوره‌ی دانشگاه فرهنگیان-پردیس فاطمه زهرا (س) در اولین نیم‌سال 99-98 بود. از میان آن‌ها، 36 نفر از افرادی که درس آمار را انتخاب کرده بودند، به عنوان نمونه‌ی تحقیق به صورت هدفمند، در نظر گرفته شدند. دانشجویان به روش تصادفی ساده، در گروه‌های آموزش معکوس (18 نفر) و آموزش سنتی (18 نفر) جای گرفتند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌های ادراک کلاس فراسر، فیشر و مک‌روبی (1996) و نگرش تحصیلی اکبری (1383) جمع‌آوری شد. گروه مداخله، برنامه‌ی آموزش معکوس را در قالب ۸ جلسه ۱۲۰ دقیقه‌ای و هفته‌ای یک‌بار دریافت کرد؛ در حالی که برای گروه کنترل، روش تدریس سنتی اجرا شد. داده‌ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا)، روش تجزیه و تحلیل تک‌متغیری (آنکوا) و آزمون تعقیبی بونفرونی، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها نشان داد بین اثربخشی روش آموزش معکوس (0.05>P) و آموزش سنتی (0.01>P) بر ادراک کلاس و نگرش تحصیلی، تفاوت معنی‌دار وجود داشت. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، استفاده از روش آموزش معکوس نسبت به آموزش سنتی، اثربخشی بیشتری بر ادراک کلاس و نگرش تحصیلی داشته است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    7 - نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان در تبیین همبستگی بین سیستم فعال‌سازی رفتاری و سیستم بازداری رفتاری با افسردگی
    اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی , العدد 2 , السنة 16 , تابستان 1400
    افسردگی از شایع‌ترین اختلالات روانی است. کاوش عوامل آسیب پذیری این اختلال و نحوه رابطه این عوامل با یکدیگر همچنان به عنوان مساله‌ا‌ی اساسی در سلامت روانی مطرح است. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان در تبیین همبستگی بین سیستم فعال‌سازی رفتاری و باز أکثر
    افسردگی از شایع‌ترین اختلالات روانی است. کاوش عوامل آسیب پذیری این اختلال و نحوه رابطه این عوامل با یکدیگر همچنان به عنوان مساله‌ا‌ی اساسی در سلامت روانی مطرح است. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان در تبیین همبستگی بین سیستم فعال‌سازی رفتاری و بازداری رفتاری با افسردگی بود. برای این منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی 200 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی اهواز با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و از نظر دشواری در تنظیم هیجان، سیستم فعال‌سازی و بازداری رفتاری، و افسردگی مورد آزمون قرار گرفتند. ارزیابی الگو ساختاری با استفاده از شاخص‌های آماری نشان داد بازداری رفتاری همبستگی معنا‌داری با افسردگی دارد. یافته ها نشان داد همبستگی مستقیم فعال‌سازی رفتاری با افسردگی و همبستگی دشواری در تنظیم هیجان با افسردگی معنا‌دار نیستند. بنابراین، می‌توان مدعی شد که الگوی فرضی نسبت به الگوی رقیب، بهتر می‌تواند روابط بین متغیرهای پژوهش را تبیین کند. دشواری در تنظیم هیجان یک متغیر واسطه‌ای در رابطه فعال‌سازی رفتاری و بازداری رفتاری با افسردگی محسوب می‌شود و با کنترل این متغیر می‌توان نقش فعال‌سازی رفتاری و بازداری رفتاری را بر علایم افسردگی کنترل نمود. تفاصيل المقالة