-
المقاله
1 - تجزیه و تحلیل مفهوم انقلاب در گفتمان مارکسیستی ایران معاصرسیاست پژوهی ایرانی (سپهر سیاست سابق) , العدد 5 , السنة 7 , زمستان 1399هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم انقلاب در اندیشه مارکسیستهای ایرانی است. فرضیه پژوهش این است که نیروهای مارکسیست ایرانی براساس آموزههای مارکسیستی به فهم مفهوم انقلاب مبادرت کردهاند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که انقلاب به معنای دگرگون ساختن نظم س أکثرهدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم انقلاب در اندیشه مارکسیستهای ایرانی است. فرضیه پژوهش این است که نیروهای مارکسیست ایرانی براساس آموزههای مارکسیستی به فهم مفهوم انقلاب مبادرت کردهاند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که انقلاب به معنای دگرگون ساختن نظم سیاسی و کسب قدرت فهم میشود، کنشی که کلّیت نهادهای گذشته و وابسته به نظم سابق را فرو میریزد و نظمی نوینی جایگزین مناسبات قدیم میکند. از نگاه مارکسیستهای ایرانی، مفهوم انقلاب در گرو اندیشههای هراکلیت، مارکس و لنین صورتبندی میشود. فهم جریان مارکسیست از مفهوم انقلاب به دلیل تفاوت ریشههای فکریاش با فهم سایر کنشگران سیاسی از مفهوم انقلاب بسیار متفاوت است. نقطه افتراق اندیشههای مارکسیستی در دهه 40 و 50 شمسی در مقایسه با اسلامگرایان انقلابی را میتوان در فهم آنان از مفهوم انقلاب و با توجه به مبانی متفاوت هر کدام از دو جریان فهم کرد. تفاصيل المقالة -
المقاله
2 - مفهوم انقلاب در اندیشه مارکسیستهای ایرانی با تاکید به دوره دهه 40 و 50 شمسیسیاستپژوهیِ اسلامیایرانی , العدد 1 , السنة 1 , بهار 1401پژوهش حاضر در جستجوی فهم مفهوم انقلاب با تاکید به اندیشههای مارکسیستهای ایرانی در دهه 40 و 50 شمسی و برآمدن انقلاب اسلامی است. هدف پژوهش بررسی مفهوم انقلاب در اندیشه مارکسیستهای ایرانی است. پرسش تحقیق؛ مارکسیستهای ایرانی براساس کدام بنیانهای نظری به فهم مفهوم انقل أکثرپژوهش حاضر در جستجوی فهم مفهوم انقلاب با تاکید به اندیشههای مارکسیستهای ایرانی در دهه 40 و 50 شمسی و برآمدن انقلاب اسلامی است. هدف پژوهش بررسی مفهوم انقلاب در اندیشه مارکسیستهای ایرانی است. پرسش تحقیق؛ مارکسیستهای ایرانی براساس کدام بنیانهای نظری به فهم مفهوم انقلاب مبادرت میکردند؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که نیروهای مارکسیست ایرانی براساس نظام دانایی برآمده از اندیشههای مارکسیستی به فهم مفهوم انقلاب مباردت کردهاند. نتایج پژوهش حاضر که با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با خوانش منابع دست اول انجام شده به این نتیجه میرسد که از منظر جریان مارکسیستهای ایرانی که اندیشههای خود را از سایر متفکران غربی وام گرفته بودند، مفهوم انقلاب به معنای دگرگون ساختن نظم سیاسی و استقرار نظم جدید فهم میشود. آنها دقیقا در چارچوب نظری و دستگاه اندیشه متفکران مارکسیست فکر میکردند و به دنبال پیادهسازی همان نظرگاه برای تغییر و تحولات در کشور ایران بودند. از نگاه مارکسیستهای ایرانی، مفهوم انقلاب در گرو اندیشههای هراکلیت، مارکس و لنین صورتبندی میشود، فهم و درکی که در کلان روایت ماده خلاصه شده و تمام آن نیروی دگرگون کننده که نظم حاکم را دستخوش تغییرات بنیانی میکند در نظام دانایی مارکسیستهای ایرانی، به ماده ختم میشود. تفاصيل المقالة -
المقاله
3 - سنجش کارآمدی سیاسی در دولت روحانی بر اساس شاخصهای حاکمیت قانون و مشروعیت قوه مجریهسیاستپژوهیِ اسلامیایرانی , العدد 1 , السنة 2 , بهار 1402یکی از مهم ترین کارها برای شناخت دولت، سنجش میزان کارآمدی آن است. کارآمدی، بیان گر میزان توفیق دولت، به خصوص در قوه مجریه، برای رسیدن به اهداف مشخصش است و همچنین بیان کننده میزان اثربخشی آن است که از طریق نهادهای مختلف و با سازوکارهای گوناگون به وجود می آید. در این پژوه أکثریکی از مهم ترین کارها برای شناخت دولت، سنجش میزان کارآمدی آن است. کارآمدی، بیان گر میزان توفیق دولت، به خصوص در قوه مجریه، برای رسیدن به اهداف مشخصش است و همچنین بیان کننده میزان اثربخشی آن است که از طریق نهادهای مختلف و با سازوکارهای گوناگون به وجود می آید. در این پژوهش، دولت روحانی، موسوم به دولت تدبیر و امید، با در نظر گرفتن دو شاخص مهم حاکمیت قانون و مشروعیت، مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که کارآمدی دولت، بر اساس دو شاخص حاکمیت قانون و مشروعیت، در دولت روحانی، چگونه سنجیده شده و به چه نحوی بوده است؟ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، به این نتیجه رسیده است که در مجموع در زمینه شاخص حاکمیت قانون عملکرد روحانی همواره در وضعیت قرمز قرار داشت و تلاشهای محدود او برای بهبود شاخصهای موجود در این زمینه با ناکامی مواجه شد. در باب مشروعیت دولت روحانی در ارتباط با موضع عموم مردم بود. در این مقطع اکثریت شهروندان ایرانی به واسطه عملکرد ضعیف مدیریتی دولت و نوع مواجه با اعتراضات در 96 تا 98 به مرحله بیتفاوتی نسبت به مسائل سیاسی کشور به ویژه مشارکت در انتخابات رسیدند. تفاصيل المقالة -
المقاله
4 - اسلامگرایی محافظهکارانه و بازتاب آن در سیاستهای اردوغان (بر اساس تئوری سازهانگاری)تحقیقات سیاسی و بین المللی , العدد 5 , السنة 7 , زمستان 1394چکیده کشور ترکیه را میتوان دارای هویت متناقض و در عین حال محافظهکارانه دانست؛ زیرا از یک طرف اسلام صوفیانه بر بنیان آن حاکم است و از طرف دیگر، با تبلیغ ارزشهای غربگرایی و ترکی سعی دارد به غرب نزدیک شود. اردوغان در طول بیش از یک دهه حاکمیت خود با رهبری حزب عدالت و تو أکثرچکیده کشور ترکیه را میتوان دارای هویت متناقض و در عین حال محافظهکارانه دانست؛ زیرا از یک طرف اسلام صوفیانه بر بنیان آن حاکم است و از طرف دیگر، با تبلیغ ارزشهای غربگرایی و ترکی سعی دارد به غرب نزدیک شود. اردوغان در طول بیش از یک دهه حاکمیت خود با رهبری حزب عدالت و توسعه در ترکیه اقدامات بسیاری برای راضی نگهداشتن کشورهای غربی و 98% مردم مسلمان ترکیه انجام داده است. به نظر میرسد وی یک پا در غرب و یک پا در اسلام دارد. برای نمونه، وی از یک سو قانون منع حجاب در اماکن دولتی در ترکیه را لغو میکند و از سوی دیگر، همپیمان غرب و اسرائیل علیه سوریه میشود. میتوان بیان کرد اگرچه این سیاستهای دوگانه و محافظهکارانه تاکنون برای حکومت وی مشکل جدی ایجاد نکرده و حتی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز میدان بوده است؛ اما در نهایت، به دلیل آشکار شدن معایب این دوگانگی هویتی و محقق نشدن خواستههای اکثریت مسلمان ترکیه، به نظر میرسد نتواند هژمونی خود را بر ترکیه تداوم بخشد. تفاصيل المقالة -
المقاله
5 - نقاط اشتراک ایران و آمریکای لاتین در تقابل با سیاستهای آمریکا : بررسی موردی برنامه هستهای ایرانتحقیقات سیاسی و بین المللی , العدد 5 , السنة 4 , زمستان 1391مقاله حاضر تلاش میکند ضمن بررسی روند تاریخی روابط ایران و آمریکای لاتین و تاکید بر اشتراکات آن ها، علت حمایت این کشورها از برنامه هسته ای ایران و نیز دلایل مخالفت آمریکا با برنامه هسته ای ایران و سیاسی بودن آن را مورد بحث قرار دهد .تشابهات بین ایران و امریکای لاتین از ق أکثرمقاله حاضر تلاش میکند ضمن بررسی روند تاریخی روابط ایران و آمریکای لاتین و تاکید بر اشتراکات آن ها، علت حمایت این کشورها از برنامه هسته ای ایران و نیز دلایل مخالفت آمریکا با برنامه هسته ای ایران و سیاسی بودن آن را مورد بحث قرار دهد .تشابهات بین ایران و امریکای لاتین از قبیل نفی استکبار، مبارزه باظلم و ستم و نفی هژمونی آمریکا، باعث شد تا ایران و آمریکای لاتین در مجامع بین المللی به حمایت از یکد یگر عمل کنند. آمریکا تلاش فراوانی برای همسوکردن کشورهای آمریکایلاتین در فشار علیه برنامه هسته ای ایران انجام داد. اما آنچه اتفاق افتاد این بود که کشورهای آمریکای لاتین به دفعات یا در قالب گروه آلبا 1 و جنبش عدم تعهد 2، بیانیه یا در قالب کشورهای مستقل و ع ضو شورای امنیت، رأی موافق در حمایت از برنامه هسته ای ایران صادر کردند .به نظر میرسدکشورهای آمریکایلاتین به این موضوع واقف اند که علت مخالفت آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، کاملاً سیاسی و در راستای منافع ملی ایالات متحده است و رفتار آمریکا با کشورهای آمریکای لاتین نیز از همین جنس است . لذا با وجود ادعاهای آمریکا، مقاله حاضر تلاش خواهد کرد ضمن اشاره به مواردی که سیاسی بودن رفتارهای امریکا را ثابت می کند، نشان دهد که برخورد جهان غرب به سردمداری آمریکا در قبال برنامه هسته ای ایران صرفاً سیاسی است و کشورهای امریکای لاتین نیز در این مساله با ایران هم نظر بوده و به همین دلیل از برنامه هسته ای ایران حمایت می کنند. تفاصيل المقالة -
المقاله
6 - Feasibility Study of the impact of the Governance Gap on the Efficiency of the Political System from the Perspective of Political Stability; Case study of the Islamic Republic of IranInternational Journal of Political Science , العدد 4 , السنة 12 , پاییز 2022The governance gap is an important one and somewhat unknown. Although there is a lot of talk about how and why, but so far it has not been addressed in detail. This gap is the result of non-compromise and agreement on principles and foundations and arising from the atmo أکثرThe governance gap is an important one and somewhat unknown. Although there is a lot of talk about how and why, but so far it has not been addressed in detail. This gap is the result of non-compromise and agreement on principles and foundations and arising from the atmosphere of conflict that arose in the years after 1997 between the two discourses of reformism and fundamentalism. In this research, using the method of discourse, while examining the discourse of the Islamic Revolution as well as the two discourses of reformism and fundamentalism, the two issues of the relationship between the conflict and the gap between the two with the category of "efficiency "and then" political stability "have been considered. This study seeks to answer the question: "What effect has the governance gap in the Islamic Republic of Iran had on the efficiency of the system in the years after 1997?" And its main finding is that the governance gap, by creating instability in the political system, has provided grounds for inefficiency in some areas. In a way, if this rift and conflict did not exist, the political system would have functioned better. تفاصيل المقالة