-
المقاله
1 - Explaining the model of “participatory development” (utilizing socio-spatial capacity building) in the process of urban regeneration in distressed urban neighborhoods (study example: Noghan Neighborhood in Mashhad)Creative City Design , العدد 2 , السنة 6 , بهار 2023In recent years, in order to revive the distressed urban textures, emphasis has been placed on the regeneration approach, and therefore the aim of this study is to explain the model of “participatory development” in the process of urban regeneration based on أکثرIn recent years, in order to revive the distressed urban textures, emphasis has been placed on the regeneration approach, and therefore the aim of this study is to explain the model of “participatory development” in the process of urban regeneration based on the socio-spatial capacities in the distressed urban areas. The method of information gathering from the library- field type and the data analysis method in the qualitative part, in order to identify the components from documentary researches and interviews with experts, the qualitative content analysis method in the quantitative part of the exploratory factor analysis (EFA) method using SPSS software and confirmatory factor analysis (CFA) with AMOS software. The study sample is Noghan Neighborhood in Mashhad .The statistical population includes all heads of households in Noghan neighborhood (about 300 people) and 169 of them were selected by random sampling.The results indicate that according the exploratory factor analysis and the repetition of five factors in it, it shows the appropriate validity of this model, and the parameters of the confirmatory factor analysis shown that the model has an acceptable fit. Finally, the component of social and cultural changes with a weight of 0.68 is in the first priority, and then the components of economic and physical-spatial changes with weights of 0.62 and 0.57 are placed in the second and third priorities. It is worth mentioning that the two components of governance-management and environmental quality and sustainable development have been placed in the final priorities, which, of course, cannot be ignored. تفاصيل المقالة -
المقاله
2 - بررسی نقش رنگ در منظرشهری (نمونه موردی محله خلجا اصفهان)جغرافیا و مطالعات محیطی , العدد 4 , السنة 6 , پاییز 1396برای رسیدن به اهدافی همچون زیبایی بصری،هارمونی فضایی،کارکرد مناسب،تأثیر محیطی و روانی مثبت در برنامهریزی،مستلزم استفاده هماهنگ،منسجم،معنیداروزیبا از عنصررنگ است. نوشتار حاضر سعی درارائه راهکارهایی جهت چگونگی تهیه وتدوین ضوابط همنشینی رنگها باتوجه به اقلیم،فرهنگ أکثربرای رسیدن به اهدافی همچون زیبایی بصری،هارمونی فضایی،کارکرد مناسب،تأثیر محیطی و روانی مثبت در برنامهریزی،مستلزم استفاده هماهنگ،منسجم،معنیداروزیبا از عنصررنگ است. نوشتار حاضر سعی درارائه راهکارهایی جهت چگونگی تهیه وتدوین ضوابط همنشینی رنگها باتوجه به اقلیم،فرهنگ وهویت محله ای دارد.در این پژوهش برای دست یافتن به هدف موردنظر با استفاده از روش لنکلوز تجزیه وتحلیل رنگهای موجود انجام و با استفاده از ماتریس کیل هونگ، ضوابط و راهکارهایی بهمنظور برنامهریزی در راستای بهرهگیری صحیح از رنگ در منظر شهری ارائه شده است.همچنین به منظور روشنتر شدن موضوع و ارائه یک نمونه عملی، محله خلجا به عنوان محدوده مطالعه موردی انتخاب و نقش رنگ در منظر شهری آن تحلیل شده است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی و مطالعات انجام شده بهصورت کتابخانهای- میدانی است.جامعه آماری در این تحقیق شامل 200 نفر از ساکنین و رهگذران محله میباشد. پرسشنامه ای درباره وضعیت کیفیت رنگی محله و استخراج تصاویر ذهنی مردم بین شهروندان توزیع شد. تحلیل حاصل از آن نشان از شناخت ناصحیح عنصر رنگ و ترکیب و نحوه بکارگیری نادرست عناصر رنگی در کنار یکدیگر دارد. محله خلجا به دلیل عدم هارمونی مناسب رنگی،دچار نوعی آلودگی بصری در منظر شهری شده که با انسجام، هماهنگی عملکردی و زیباشناختی میتوان منظر آن را ساماندهی نمود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رنگهای مناسب،باتوجه به شرایط اقلیمی مکان، استانداردهای بین المللی و ویژگیهای فرهنگی،تاریخی،بومی و کاربریهای غالب هر محله باید تعریف شود تا تصویر ذهنی ماندگاری بجا گذارد. تفاصيل المقالة -
المقاله
3 - تحلیلی بر شاخصهای موثر شهر هوشمند برکاهش خطر بیماریهای همهگیر(کووید ـ 19) (مطالعه موردی: شهر جدید بهارستان اصفهان)آینده پژوهی شهری , العدد 5 , السنة 2 , تابستان 1401شیوع جهانی کووید-19 در سراسر جهان، موجب ایجاد اختلال در زندگی معمول شهروندان و ارائه خدمات در شهرها گردیده است. با وجود دستورالعملها و برنامههایی که شهرها برای شرایط بحرانی و اضطراری دارند، اما شیوع گسترده این بیماری، شهرها را با کمبود توانمندی و منابع لازم برای رویار أکثرشیوع جهانی کووید-19 در سراسر جهان، موجب ایجاد اختلال در زندگی معمول شهروندان و ارائه خدمات در شهرها گردیده است. با وجود دستورالعملها و برنامههایی که شهرها برای شرایط بحرانی و اضطراری دارند، اما شیوع گسترده این بیماری، شهرها را با کمبود توانمندی و منابع لازم برای رویارویی با آن مواجه ساخته است. از این رو، شیوع کووید-19 موجب شد تا به نقش و اهمیت شهرهای هوشمند در مقابله و پیشگیری از بحرانها بیشتر پرداخته شود. چراکه قابلیتهای جهان واقعی و مجازی را برای حل مشکلات شهری با هم ترکیب میکند. هدف از این پژوهش شناسایی شاخصهای شهر هوشمند برای کاهش خطر کووید-19 بوده است. این پژوهش، توصیفی - همبستگی و از نوع مطالعات کاربردی است که دادههای موردنظر با استفاده از پرسشنامه گردآوری شدند. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل شهروندان شهر جدید بهارستان بوده است و از این جامعه، تعداد382 نفر با بهرهگیری از روش نمونهگیری در دسترس به عنوان اعضای نمونه پژوهش انتخاب گردیدند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش آماری تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردید. یافتههای حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی منجر به شناسایی سه عامل خدمات هوشمند، مراقبتهای بهداشتی هوشمند و تحرک هوشمند گردید. در حقیقت شهرهای هوشمند با برخورداری از سه عامل فوق، قابلیت کاهش خطر کووید-19 را دارند و میتوانند در شرایط ظهور بحرانهای این چنینی، نقش مهمی را در کنترل و مدیریت بهینه شرایط ایفا نمایند. تفاصيل المقالة -
المقاله
4 - تبیین نقش مکانهای سوم در ارتقاء کیفیت محیط شهری(مطالعه موردی: مناطق هشتگانه شهر اهواز)اندیشه های نو در علوم جغرافیایی , العدد 6 , السنة 2 , زمستان 1403أکثر
مکانهای سوم به مثابه تجلی گاه فرهنگ، هویت وتمدن، بستری مطلوب برای دستیابی به دیدگاهی جامع نسبت به کیفیت محیط های شهری و کیفیت زندگی شهروندان به شمار می روند. هدف از این پژوهش تبیین نقش مکانهای سوم شهری در ارتقاء کیفیت محیطی شهر اهواز است. این پژوهش با رویکردی کمَی، به شیوه پیمایشی و با اتکا بر مطالعات کتابخانهای- اسنادی و روش دلفی هدفمند برای شناسایی شاخصهای مفهومی، در سال 1402 در شهر اهواز انجام شد. جامعه آماری اول کلیه شهروندان اهوازی 885000 نفر در سال 1395 میباشند، که به وسیله فرمول کوکران تعداد 390 نفر به عنوان حجم نمونه و به صورت تصادفی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای ANOVA، تحلیل رگرسیون، T تک نمونهای، تحلیل اثرات متقاطع و... استفاده شد. جامعه آماری دوم 100 نفر متخصص و کارشناس از میان مدیران مسئولین و فعالان مدیریت شهری میباشند، که تعداد 30 نفر به عنوان حجم نمونه به وسیله پرسشنامه هدفمند و از طریق روش گلوله برفی انتخاب شدند. پژوهش حاضر با بهرهگیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع و با استفاده از برنامه MICMAC به تحلیل مؤلفههای مکانهای سوم و کیفیت محیطی شهر اهواز پرداخت. با استفاده از روش دلفی 55 مؤلفه و در 10 بعد، به عنوان شاخصهای مکان سوم و کیفیت محیط استخراج شدند. پس از بررسی چگونگی و میزان اثرگذاری ۵۵ عامل یادشده، ۱۱ عامل کلیدی که بیشترین نقش را در وضعیت آینده کیفیت محیطی شهر اهواز داشتند، انتخاب شدند. یافتهها نشان میدهد، تمامی 10 شاخص بررسی شده بالاتر از میانگین مبنا (3) بودند. همچنین در مدل رگرسیونی مشخص شد، متغیرهای پیشبین حدود (741/0= R2) از واریانس متغیر ملاک (کیفیت محیط) را تبیین میکنند. و منطقه 6 (میانگین 08/4) برتری بیشتری نسبت به سایر مناطق 8 گانه اهواز از لحاظ کیفیت محیطی داشت. کیفیت محیط و میزان رضایت شهروندان اهوازی از مکانهای سوم شهری با توجه به فرهنگ بومی ساکنین این شهر، ارتباطی تنگاتنگ با وضعیت مکانهای سوم این شهر (با بار عاملی0/722) دارد.
تفاصيل المقالة -
المقاله
5 - تبیین رابطه میان میزان استفاده عابرین پیاده از فضاهای شهری با میزان همپیوندی فضاها و کاربری های تجاری_ خدماتی (نمونه موردی: محله چوستدوزان تبریز)فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری , العدد 5 , السنة 8 , زمستان 1396پیبردن به اینکه شدت و میزان استفاده از هر یک از فضاهای شهری توسط شهروندان به چه نحوی است، میتواند طراحان، برنامهریزان و مدیرانشهری را در جهت دستیابی هرچه دقیقتر به اهدافشان یاری نماید در این پژوهش که در منطقه4 شهر تبریز، محله چوستدوزان أکثرپیبردن به اینکه شدت و میزان استفاده از هر یک از فضاهای شهری توسط شهروندان به چه نحوی است، میتواند طراحان، برنامهریزان و مدیرانشهری را در جهت دستیابی هرچه دقیقتر به اهدافشان یاری نماید در این پژوهش که در منطقه4 شهر تبریز، محله چوستدوزان صورت پذیرفته است، جهت دستیابی به هدف فوق با استفاده از روش چیدمان فضا[1]، مشاهده مواجههای و رگرسیون[2]، مدلی جهت پیشبینی حجم عابر پیاده در فضاهای شهری ارایه شده است. چیدمانفضا میتواند تردد عابرپیاده در معابر را به طور نسبی تعیین کند، ولی در ارایه تعداد و مطالعه تاثیر هرکدام از متغیرها به طور مستقل و یا توام با سایر متغیرها ناتوان است؛ لذا برای این منظور از روش رگرسیون که ابزاری در زمینه مدلسازی میباشد استفاده شده است. یکی از مواردی که در اکثر پژوهشهای مدلسازی لازم است، داشتن تعداد مناسبی داده واقعی از متغیر (و یا متغیرهای) هدف میباشد؛ برای این منظور از طریق روش مشاهده مواجههای، تعداد عابرین پیاده که متغیر هدف در این پژوهش میباشد، در تعدادی از معابر محدوده مطالعاتی (نمونهآماری) ثبت گردید. در این پژوهش که به بررسی میزان تاثیر دو پارامتر همپیوندی و تعداد کاربریهای تجاری در پیشبینی تعداد عابر پیاده پرداخته شد، نشان داده شد که تاثیر همزمان دو پارامتر مذکور در پیشبینی تعداد عابر پیاده نتیجه بهتری نسبت به تاثیر هر کدام از پارامترها به تنهایی در پیشبینی تعداد عابر پیاده دارد، بطوریکه ضریب همبستگی میان دو پارامتر همپیوندی و تعداد کاربریهای تجاری به طور همزمان با تعداد عابر پیاده، 736/0 و ضریب همبستگی میان متغیرهای همپیوندی و تعداد کاربری تجاری به طور مجزا با تعداد عابر پیاده به ترتیب، 453/0 و 587/0 می باشد. در نهایت خلاصه یافتههای پژوهش حاضر در قالب یک مدل پیشنهادی ارایه شدهاست که میتواند حجم عابر پیاده را در فضای شهری با دقت مناسبی پیشبینی نماید.
[1] Space syntax
[2] Regression تفاصيل المقالة