هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی- عاطفی به روش YCDI (You Can Do It ) بر اختلالات رفتاری و عملکرد تحصیلی دانشآموزان بود. روش شناسی: روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژ أکثر
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی- عاطفی به روش YCDI (You Can Do It ) بر اختلالات رفتاری و عملکرد تحصیلی دانشآموزان بود. روش شناسی: روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش را 40 نفر از دانشآموزان دختر منطقۀ 1 تهران که در سال تحصیلی 97-1396 در پایۀ هشتم تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس برای انجام تحقیق انتخاب شد. سپس، به روش تصادفی ساده دو مدرسه از بین مدارس این منطقه انتخاب و 40 نفر از دانشآموزان پایۀ هشتم که با استفاده از آزمونهای غربالگری سیاهۀ مهارت اجتماعی ایندربیتزن و فوستر (1992)، فرم سیاهۀ رفتاری کودک (CBCL در آزمون آخنباخ و پرسشنامۀ عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) شناسایی شده بودند به تصادف در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایشی در یازده جلسه مهارت های اجتماعی- عاطفی با روش YCDI آموزش داده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس در سطح معناداری 05/0 و با استفاده از نرم افزار spss21 انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخلۀ آموزشی YCDI منجر به کاهش اختلالات رفتاری و افزایش عملکرد تحصیلی شد (001/0>P). همچنین از بین مؤلفههای عملکرد تحصیلی، آموزش مهارتهای اجتماعی - عاطفی بر روی انگیزش بیشترین اثر و بر روی اثر هیجانی و فقدان کنترل پیامد کمترین اثر را داشت. نتیجه گیری : معلمان در کنار تدریس مهارتهای شناختی به دانشآموزان به آموزش مهارتهای عاطفی-اجتماعی نیز اقدام نمایند.
تفاصيل المقالة
در این مطالعه، به بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی- عاطفی بر مؤلفه های عملکرد تحصیلی یعنی خودکارآمدی، برنامه ریزی، تأثیرات هیجانی، فقدان کنترل پیامد و انگیزش در دانشآموزان پرداخته شده است. روش پژوهش، از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون – پس آزمون و گروه أکثر
در این مطالعه، به بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی- عاطفی بر مؤلفه های عملکرد تحصیلی یعنی خودکارآمدی، برنامه ریزی، تأثیرات هیجانی، فقدان کنترل پیامد و انگیزش در دانشآموزان پرداخته شده است. روش پژوهش، از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش دانشآموزان دختر منطقۀ 1 تهران بودند که در سال تحصیلی 97-1396 در پایۀ هشتم تحصیل میکردند و با روش نمونهگیری خوشه ای انتخاب و به روش تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در پیشآزمون و پسآزمون آزمودنی ها، با استفاده از سیاهه ی مهارت اجتماعی ایندربیتزن و فوستر (1992)، و پرسشنامه ی عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) مورد ارزیابی قرار گرفتند. به گروه آزمایشی در یازده جلسه مهارت های اجتماعی- عاطفی با روش YCDI آموزش داده شد. در حالیکه، در این مدت، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخلۀ آموزشی بر روی همۀ مؤلفههای عملکرد تحصیلی (خودکارآمدی، برنامه ریزی، تأثیرات هیجانی، فقدان کنترل پیامد و انگیزش) مؤثر است. از بین مؤلفههای عملکرد تحصیلی، آموزش مهارتهای اجتماعی - عاطفی بر روی مؤلفۀ انگیزش بیشترین اثر و بر روی مؤلفه های اثر هیجانی و فقدان کنترل پیامد کمترین اثر را داشته است. توصیه میشود معلمان در کنار آموزش مهارتهای شناختی به دانشآموزان به آموزش مهارتهای عاطفی-اجتماعی نیز اقدام نمایند
تفاصيل المقالة
فصلنامه زن و جامعه
,
العدد2,السنة
11
,
تابستان
1399
مطالعه حاضر با هدف شناخت علل خشونت در روابط عاشقانه با بهرهگیری از روش مرور سیستماتیک انجام شد. این موضوع از آنجایی اهمیت پیدا میکند که خشونت در روابط زناشویی اگرچه تاثیرات مخرب و بلند مدتی دارد، معمولا از سوی زوجین نادیده گرفته میشود. این مطالعه از أکثر
مطالعه حاضر با هدف شناخت علل خشونت در روابط عاشقانه با بهرهگیری از روش مرور سیستماتیک انجام شد. این موضوع از آنجایی اهمیت پیدا میکند که خشونت در روابط زناشویی اگرچه تاثیرات مخرب و بلند مدتی دارد، معمولا از سوی زوجین نادیده گرفته میشود. این مطالعه از نوع مطالعات ثانویه است و با توجه به روش اجرا مرور سیستماتیک تلقی میشود. جامعه آماری پایگاههای اطلاعاتی و مطالعاتی است که از جوانب مختلف به موضوع پرخاشگری زوجین در بازهی زمانی 1978 تــا 2018 میلادی پرداختهاند. بر اساس معیار جداد، مطالعاتی که نمره 3 و یا بیشتر گرفتند وارد مطالعه شدند. تجزیه و تحلیل دادهها به صورت کیفی انجام شد .در نهایت64 کارآزمایی شامل 25 مقاله ایرانی و 39 مقاله خارجی که دارای معیار ورود به مطالعه بودند، بررسی شدند. نتایج چهار گروه عامل اصلی را نشان داد، که عبارتند از: عوامل «فردی» که افراد با خود به رابطه میآورند (مانند، مشاهدهی پرخاشگری در دوران کودکی)، عوامل مربوط به «بافت تعاملی زوجین» و یا «عوامل بین فردی» (مانند، اختلاف در قدرت، جنسیتگرایی، الگوهای ارتباطی، دلبستگی و سلطهطلبی)، سوم، عوامل «غیرفردی» هستند (مانند سطح تحصیلات، سن و مشکلات مالی و اقتصادی، روابط فرا زناشویی، چندهمسری)، که بیشتر مورد توجه پژوهشگران ایرانی بوده است. مطابق با نتایح، مطالعه حاضر با روش مرور سیستماتیک به سه دسته از عوامل «فردی»، «بین فردی»، و «غیرفردی» اشاره کرد که مقالات مختلف در تبیین پرخاشگری به آن پرداختهاند، در نتیجه میتوان گفت نقش عوامل ساختاری و کارکردی در تبیین پرخاشگری زوجین در مطالعات خالی است و نیاز به تلاش آتی دارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications