فهرس المقالات عباس ذبیح زاده


  • المقاله

    1 - تبیین آسیب شناختی توده بدنی بالا در دختران نوجوان مبتلا به چاقی بر اساس مدل الگوهای پردازش حسی
    روان‌شناسی تحولی: روان‌شناسان ایرانی , العدد 5 , السنة 18 , زمستان 1400
    هدف این پژوهش تبیین آسیب‌شناختی توده بدنی بالا بر اساس مدل الگوهای پردازش حسی بود که در جمعیت دختران نوجوان 15 تا 19 ساله در شهر تهران انجام شد. در این پژوهش 50 نفر از دختران مبتلا به چاقی (شاخص توده بدنی بالاتر از صدک 95 بر اساس جدول مورد تأیید سازمان بهداشت جهانی)، با أکثر
    هدف این پژوهش تبیین آسیب‌شناختی توده بدنی بالا بر اساس مدل الگوهای پردازش حسی بود که در جمعیت دختران نوجوان 15 تا 19 ساله در شهر تهران انجام شد. در این پژوهش 50 نفر از دختران مبتلا به چاقی (شاخص توده بدنی بالاتر از صدک 95 بر اساس جدول مورد تأیید سازمان بهداشت جهانی)، با 50 نفر از همسالان خود که از وزن طبیعی برخوردار بودند (شاخص توده بدنی در محدوده صدک 25 تا 75) به لحاظ الگوهای چهارگانه پردازش حسی مورد مقایسه قرار گرفتند. نیمرخ حسی نوجوان/بزرگسال (براون و دان، 2002) به‌ عنوان ابزار این پژوهش انتخاب شد. بر اساس نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون خی‌دو؛ گروه مبتلا به چاقی در الگوی اجتناب حسی، از میانگین و فراوانی بالاتر و در مجموع از تفاوت معنادار با گروه دارای وزن طبیعی خبر داد. الگوی حساسیت حسی از تفاوت معنادار مرزی میان دو گروه برخوردار بود. الگوی جستجوی حسی به ‌عنوان الگوی غالب در نوجوانان دارای وزن طبیعی شناخته شد و غلبه الگوی ثبت پایین در هیچ ‌یک از گروه‌ها مشاهده نشد. با شناسایی الگوهای پردازش حسی، آستانه دریافت تحریک‌ها و شیوه پاسخگویی رایج افراد، می‌توان با پیش‌بینی‌پذیر نمودن رفتارها، راهبردهای اصلاحی مناسبی برای آنان طراحی نمود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - مقایسه‌ پاسخ‌های ضربان قلب افراد واجد سبک‌های دلبستگی ایمن و ناایمن به ویدئوکلیپ‌های مرتبط با دلبستگی
    روان‌شناسی تحولی: روان‌شناسان ایرانی , العدد 2 , السنة 12 , تابستان 1395
    هدف از این بررسی مقایسه پاسخ های ضربان قلب افراد واجد سبک دلبستگی ایمن و ناایمن به تماشای ویدئوکلیپ های مرتبط با دلبستگی بود. بر اساس یک طرح تحقیق شبه تجربی، 30 دانشجوی 18 تا 30 سال (15 نفر دارای سبک دلبستگی ایمن ، 15 نفر دارای سبک دلبستگی ناایمن) به روش نمونه برداری در أکثر
    هدف از این بررسی مقایسه پاسخ های ضربان قلب افراد واجد سبک دلبستگی ایمن و ناایمن به تماشای ویدئوکلیپ های مرتبط با دلبستگی بود. بر اساس یک طرح تحقیق شبه تجربی، 30 دانشجوی 18 تا 30 سال (15 نفر دارای سبک دلبستگی ایمن ، 15 نفر دارای سبک دلبستگی ناایمن) به روش نمونه برداری دردسترس و از طریق پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان (AAQ) (هازان و شیور، 1987) انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، تغییرات شدت ضربان قلب (HR) شرکت کنندگان در طول مشاهده هشت ویدئوکلیپ ایرانی مرتبط با دلبستگی با استفاده از دستگاه الکتروکاردیوگرام (ECG) ثبت شد. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که در افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن به طور معناداری کاهش سرعت ضربان قلب در هنگام مشاهده سه کلیپ با وزن هیجانی بالا و محتوای منفی، و دو کلیپ با وزن هیجانی پایین و محتوای مثبت، پایین تر از افراد واجد سبک دلبستگی ایمن بوده است. همچنین، سرعت ضربان قلب افراد ناایمن در طول مرحله استراحت به طور معناداری بالاتر از افراد دارای سبک دلبستگی ایمن بود. در مورد نتایج این بررسی در زمینه سطوح برانگیختگی بالا و نظم‎جویی هیجانی پایین در افراد واجد سبک دلبستگی ناایمن بحث شده است تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - مقایسه ی دلبستگی اجتنابی و نقصان همدلی در آزارگران جنسی و افراد عادی
    اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی , العدد 5 , السنة 10 , زمستان 1394
    وسعت خشونت جنسی به گستردگی تاریخ بشر و از جمله معضلاتی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده است و می توان آن را یکی از انحرافات جدی روانی- اجتماعی به شمار آورد. آزارگری جنسی یکی از نابهنجاری‌هاست که در آن فرد مبتلا، با آزاردادن فرد دیگر خود را به لذت جنسی می رسان أکثر
    وسعت خشونت جنسی به گستردگی تاریخ بشر و از جمله معضلاتی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده است و می توان آن را یکی از انحرافات جدی روانی- اجتماعی به شمار آورد. آزارگری جنسی یکی از نابهنجاری‌هاست که در آن فرد مبتلا، با آزاردادن فرد دیگر خود را به لذت جنسی می رساند. در ادبیات پژوهشی مرتبط با آسیب شناسی روانی شخصیت های آزارگر جنسی، ارتباط بین مشکلات دلبستگی آن ها با رفتار آزارگرانه ، مورد توجه خاص محققین و روان شناسان بالینی بوده است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی سبک های دلبستگی و توانایی همدلی در نمونه ای از آزارگران جنسی کودک و افراد عادی بود. بدین منظور، طی یک پژوهش مقایسه ای، 33 آزارگر جنسی و 33 فرد عادی به عنوان نمونه ی در دسترس از نظر سبک دلبستگی، واکنش های بین فردی و توانایی همدلی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، سبک غالب دلبستگی در افراد عادی و سبک دلبستگی اجتنابی، سبک غالب دلبستگی در متجاوزین جنسی است. علاوه بر این، نتایج حاکی از توانایی بالاتر افراد عادی در شاخص توجه همدلانه و نمره ی بالاتر آزارگران جنسی در شاخص پریشانی فردی است. به نظر می رسد، ناایمنی در سبک دلبستگی با ایجاد تداخل در فرایند همدلی، می تواند با آزارگری جنسی مرتبط باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - تاکتیک های حل تعارض در انواع سبک های دلبستگی زوجین
    اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی , العدد 1 , السنة 9 , بهار 1393
    گرچه تعارض یک پدیده ی جهان شمول است، با این حال راه هایی که از طریق آن زوجین تعارض های خویش را مدیریت می کنند تا حدود زیادی متفاوت است. یکی از پارادایم هایی که برای تبیین تعارض و خشونت خانگی به کار می رود، نظریه ی دلبستگی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تفاوت افراد دارای سبک أکثر
    گرچه تعارض یک پدیده ی جهان شمول است، با این حال راه هایی که از طریق آن زوجین تعارض های خویش را مدیریت می کنند تا حدود زیادی متفاوت است. یکی از پارادایم هایی که برای تبیین تعارض و خشونت خانگی به کار می رود، نظریه ی دلبستگی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تفاوت افراد دارای سبک های مختلف دلبستگی در تاکتیک های حل تعارض بود. بدین منظور، طی یک مطالعه ی مقطعی از بین زوجین ساکن شهر تهران، 265 نفر (140 زن و 125 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر تاکتیک های حل تعارض، سبک های دلبستگی و تجارب مربوط به روابط نزدیک مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها حاکی از تفاوت افراد با سبک دلبستگی ایمن و ناایمن در تاکتیک های حل تعارض و تفاوت افراد با سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در زیرمقیاس خشونت روان شناختی بود. همچنین معلوم شد افراد با سبک دلبستگی ایمن نسبت به افراد با سبک دلبستگی ناایمن و افراد اجتنابی، نسبت به اضطرابی ها، در حل تعارض عملکرد نامناسب تری دارند. این نتایج، رابطه ی ابعاد اجتناب و اضطراب با تاکتیک های حل تعارض را مورد تایید قرار داد. بنابراین با توجه به یافته های مطالعه ی حاضر می توان گفت که کیفیت پیوندهای دلبستگی می تواند الگوی رفتارهای تعارضی زناشویی را تعیین کند. تفاصيل المقالة