-
المقاله
1 - واکاوی تشابه و افتراق مؤلّفههای سوررئالیسم غربی و مؤلّفههای مشابه در مثنوی معنویادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 4 , السنة 14 , پاییز 1397سوررئالیسم مکتبی است که در قرن بیستم در فرانسه پدیدار شد. این مکتب دارای اصولی است که مهمترین آنها عبارتاند از: رؤیا و تخیّل، نگارش خودکار، تصادف عینی، جنون و دیوانگی، امر شگفت و جادو و ... . هر چند این مکتب در اروپا مطرح شد، امّا پیشتر در میان فرهنگهای دیگر نشانهه أکثرسوررئالیسم مکتبی است که در قرن بیستم در فرانسه پدیدار شد. این مکتب دارای اصولی است که مهمترین آنها عبارتاند از: رؤیا و تخیّل، نگارش خودکار، تصادف عینی، جنون و دیوانگی، امر شگفت و جادو و ... . هر چند این مکتب در اروپا مطرح شد، امّا پیشتر در میان فرهنگهای دیگر نشانههایی از آن دیده میشد. آثار عرفانی شرق از جمله عرفان ایران نمونهای از آن است. میتوان گفت نویسندگان متون صوفیه پیش از ظهور سوررئالیسم در اروپا آثار ارزشمندی با ویژگیهای سوررئالیستی ارائه کردهاند. گاه بین این آثار و آثار سوررئالیستی غرب، تفاوتهای عمیقی وجود دارد که از اصالت سوررئالیسم ایرانی حکایت میکند. مثنوی مولانا یکی از آثاری است که در کنار طرح اندیشههای سوررئالیستی، در مواردی تفاوتهای بارزی با شاخصهها و مفاهیم این مکتب دارد و این مقاله سعی دارد به بررسی وجوه تشابه و تمایز مفاهیم مثنوی و سوررئالیسم بپردازد. درواقع هرچند بین مثنوی و آثار سوررئالیستی شباهتهایی دیده میشود امّا تمایزاتی نیز وجود دارد که علاوه بر اثبات فرضیّۀ تقدّم و استقلال سوررئالیسم ایرانی، در برخی موارد، دلایلی بر برتری آن ارائه میدهد؛ تمایزاتی که در حوزۀ تخیّل، کرامت و جادو، حقیقت و واقعیّت و اصالت مستی بروز یافتهاند. تفاصيل المقالة -
المقاله
2 - روانشناسی شخصیت کاووس در شاهنامهادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 5 , السنة 10 , زمستان 1393یکی از راههای ژرفا بخشیدن به داستان و تقویت تأثیر آن بر مخاطب، پردازش درست و قوّتمند شخصیت است. فردوسی سخنسرایی داستانشناس است که در عصر برونگرایی و کلّینگری شاعران خراسان، خود و خواننده را با جزئیّات روحی قهرمانانش همراه و درگیر میسازد این پژوهش به تحلیل روانشناس أکثریکی از راههای ژرفا بخشیدن به داستان و تقویت تأثیر آن بر مخاطب، پردازش درست و قوّتمند شخصیت است. فردوسی سخنسرایی داستانشناس است که در عصر برونگرایی و کلّینگری شاعران خراسان، خود و خواننده را با جزئیّات روحی قهرمانانش همراه و درگیر میسازد این پژوهش به تحلیل روانشناسانة شخصیت کاووس در شاهنامه میپردازد. فردوسی با استفاده از هر دو شیوة مستقیم و غیرمستقیم؛ یعنی با بهرهگرفتن از توصیف، گفتوگو، اظهار نظر شخصی، معرّفی توسّط خود شخصیت و یا از طریق دیگر قهرمانان مرتبط با داستان، هر شخصیت را به خواننده میشناساند. کردار و رفتار شخصیت نیز از دیگر راههای رسیدن به ویژگیهای او است. کاووس در روایت اپیزودیک شاهنامه، با یک شخصیت همهجانبة اصلیِ نسبتاً پویا و خاکستری به خواننده معرّفی میشود. از نظر روانشناسی و بر مبنای نظریة آیزنک، کاووس برونگرای ناپایدار صفراوی مزاج است؛ با تأثیر نهاد در ساختار شخصیتی¬اش. کاووس بعضی ویژگیهای روانرنجورخویان و روانپریشخویان را نیز دارد. او به صورتی قابل تأمّل، به دلیل عملکرد منفی، نقش وراثت و محیط را در شکلگیری شخصیتش خنثی میکند. تفاصيل المقالة -
المقاله
3 - بررسی نمود کهنالگوی آنیموس در شعر ژاله قائممقامیفصلنامه زن و جامعه , العدد 4 , السنة 12 , پاییز 1400چکیده هدف: یونگ، روانِ ناخودآگاهِ انسان را متشکّل از دو قطب متقابل مؤنّث و مذکّر آنیما و آنیموس میداند. کهنالگوی آنیما نیمۀ زنانه در روان مرد و آنیموس نیمۀ مردانه در روان زن است. این کهنالگوها تحتِ تأثیر روابط و رفتارهای خانواده در أکثرچکیده هدف: یونگ، روانِ ناخودآگاهِ انسان را متشکّل از دو قطب متقابل مؤنّث و مذکّر آنیما و آنیموس میداند. کهنالگوی آنیما نیمۀ زنانه در روان مرد و آنیموس نیمۀ مردانه در روان زن است. این کهنالگوها تحتِ تأثیر روابط و رفتارهای خانواده در وجود هر شخص شکل میگیرند و تحتِ شرایط اجتماع و زندگی وی، میتوانند تغییراتی در شخصیّت او به دنبال داشته باشد. یگانگی با این کهنالگوها موجب تکامل انسان خواهد شد و استیلای هر یک از این قطبهای متقابل در فرد، سلسلهای از ویژگیها را پدید میآورد که از منظر روانشناسی قابل بررسیاند. این تصویرها در آثار هنرمندان به صورت ناخودآگاه خود را نشان میدهند. قائممقامی شاعربانوی معاصر، نیز ناخودآگاه این کهنالگوها را در اشعارش به اشکال مختلف(مثبت و منفی) بروز دادهاست. روش: پژوهش حاضر، با هدف راهیابی به لایههای پنهان اندیشههای ژاله قائممقامی با استفاده از نقد روانشناختی و بهرهگیری از تفکّرات یونگ، میکوشد با روش توصیفی – تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، همۀ نمودها و جلوههای مثبت و منفی کهنالگوی آنیموس را در دیوان قائممقامی استخراج و بسامد آنها به صورت نمودار بیان کند. یافتهها: بر پایۀ یافتهها، در اشعار ژاله بسامد جنبۀ مثبت آنیموس در مقایسه با جنبۀ منفی، بالاتر است؛ بهطوریکه 74.74درصد یافتهها پیرامون نمود مثبت آنیموس است و 25.26درصد از یافتهها، نشان از جنبههای منفی آنیموس هستند. شکلگیری اولیۀ این کهنالگوها به هنگام حضور قائممقامی در خانواده مثبت است؛ امّا با ازدواج و شروع زندگی زناشویی وی، نمودهای منفی آنها آغاز میشود و پس از شکست در ازدواج و جدایی او از فرزند، به اوج خود میرسد. تفاصيل المقالة