Comparative Literature Studies
,
Issue1,Year,
Summer
2018
در این مقاله بر آنایم که مفهوم مرگ را میان آثار جان دان - شاعر متافیزیکال عصر باروکِ انگلستان در قرن هفدهم میلادی- و مولانا - شاعر ایرانی قرن هفتم هجری قمری- به سببهایی که در متن مقاله میآید مورد مداقه و سپس در صورت امکان مطابقت قرار دهد. از آن رو که هر دو نامبردگان، More
در این مقاله بر آنایم که مفهوم مرگ را میان آثار جان دان - شاعر متافیزیکال عصر باروکِ انگلستان در قرن هفدهم میلادی- و مولانا - شاعر ایرانی قرن هفتم هجری قمری- به سببهایی که در متن مقاله میآید مورد مداقه و سپس در صورت امکان مطابقت قرار دهد. از آن رو که هر دو نامبردگان، نخست از دو نگرگاه متفاوت اما دیگرگونه پدیده مرگ را میان آثارشان مورد نظر میآورند، پَسین شرایط دوپاره زندگی هر دوی آنها و سپسین بنمایههای عرفانی و مذهبی درون آثارشان، نگارندگان را بر آن داشته تا با تبیین مفهوم مرگ در عصر باروک نزد جان دان - به عنوان سردمدار شعر متافیزیکال(فرارونده) در انگلستان قرن هفدهم میلادی - و نیز تأویل همین مفهوم نزد مولانا در محدوده زمانی حدود چهارصد سال پیش از آن به چیستی و چگونگی آن بپردازد. این مقاله هیچ تلاش بی ثمری جهت یک بررسی این همانگونه جهت تطبیقِ اجباری و مبتنی بر برساختههای ذهنی خود ندارد، تنها قرار بر این است که مفهوم مرگ به مثابه دو خط، یکی جان دان در عصر باروک و دیگری مولانا، از یک مرکز (مرگ) بررسیده شده و وجوه مشارکت و مفارقت آنها، که ممکن است حال در جایی موجب تقطیع این دو خط، موازات و یا اینکه جدایی آنها شود را بَررسد.
Manuscript profile
یشکل الحوار أداة للتواصل الإنسانی بوصفه مفهوماً قاراً فی المعرفة الإنسانیة، فهو یعزز وجود الإنسان بالآخر، ویعزز بنیانه المعرفی، فالحوار یعدّ أهم وجوه التعبیر الإنسانی وتواصله بین عالمه وبین الموجودات التی تمتلک لغة خاصة بها. فطه حسین الناقد المصری الکبیر یستعین فی مکتوب More
یشکل الحوار أداة للتواصل الإنسانی بوصفه مفهوماً قاراً فی المعرفة الإنسانیة، فهو یعزز وجود الإنسان بالآخر، ویعزز بنیانه المعرفی، فالحوار یعدّ أهم وجوه التعبیر الإنسانی وتواصله بین عالمه وبین الموجودات التی تمتلک لغة خاصة بها. فطه حسین الناقد المصری الکبیر یستعین فی مکتوباته بأسالیب الحوار بشکل ممتع. وهذا الأمر یتجلی بنوع خاص فی کتابه مع أبی العلاء فی سجنه؛ موضوع الکتاب هو النقد ولکن لا یعمل الکاتب علی منهج النقد العلمی البحت بل یحاول أن یدخل فی سجن المعری ویقرّب منه ویشاهد ظروف حیاته بشکل مباشر وهو فی الحقیقة بصدد إدخال القارئ فی هذا السجن. فطه من جانب یتمتع بالأسلوب الخطابی الرائع ومن جانب آخر یستعین بنوع من النقد النفسی الذی یثیر عاطفة المخاطب ویحثّه علی متابعة القراءة، کما یحثّه علی المشارکة الفعالة فی بیان آراءه کمخاطب للنص بأسلوب الإستفهام. هذه الدراسة التی تقوم بأسلوب تحلیلی- توصیفی تعمل بصدد معالجة کیفیة استخدام أسلوب الحوار بعناصره المتنوعة فی نص الکتاب المذکور.
Manuscript profile
أبوالعلاء المعری شخصیة عبقریة فی تاریخ الأدب العربی الذی سلطت الضوء إلیه أفکار وأنظار کثیر من النقاد طول القرون. المعری یتعبد العقل وفی جدال دائم مع غریزته فتوجد صفات فی تفکیره وشخصیته التی تجعلنا أن نوازن بینه وبین بعض من الفلاسفة للثقافات الأخری. فأبیقور فیلسوف فی یو More
أبوالعلاء المعری شخصیة عبقریة فی تاریخ الأدب العربی الذی سلطت الضوء إلیه أفکار وأنظار کثیر من النقاد طول القرون. المعری یتعبد العقل وفی جدال دائم مع غریزته فتوجد صفات فی تفکیره وشخصیته التی تجعلنا أن نوازن بینه وبین بعض من الفلاسفة للثقافات الأخری. فأبیقور فیلسوف فی یونان القدیم الذی له مشابهات للمعری فی التفکیر والعیش. وشوبنهور فیلسوف ألمانی الذی کان یعیش فی القرنین 18 و19 من المیلاد وکان من رواد الفلسفات المعاصرة. أیضاً له مشابهات کثیرة بشاعرنا الفیلسوف المعری. فمن خصائصهم المشترکة الإعتماد علی العقل، وعدم الرغبة فی الزواج والنسل، وحبهم بالنسبة إلی الوحدة والإنفراد والعزلة عن المجتمع. فهذه الدراسة تهدف إلی تبیین مشابهات هذه الفلاسفة الثلاثة.
Manuscript profile
Mytho-Mystic Literature Quarterly Journal
,
Issue4,Year,
Winter
2019
تطبیق پدیدهها راهی برای شناخت بهتر لایههای مختلف آنها و نیز دریچهای به سوی کشف لایههای جدید و پنهان آنهاست. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی و تطبیق عرفان و زیبایی میپردازد؛ در ابتدا به تحلیل زیبایی، سپس به تحلیل خَلق و درک آن و در آخر به بیان نمونهه More
تطبیق پدیدهها راهی برای شناخت بهتر لایههای مختلف آنها و نیز دریچهای به سوی کشف لایههای جدید و پنهان آنهاست. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی و تطبیق عرفان و زیبایی میپردازد؛ در ابتدا به تحلیل زیبایی، سپس به تحلیل خَلق و درک آن و در آخر به بیان نمونههایش در عرفان پرداخته است؛ البته مقصود از عرفان، همان عرفان ایرانی ـ اسلامی است. در این جستار جنبة منطقی زیباییشناسی، کمرنگتر و جنبة شهودی آن (که بیشتر با عرفان مرتبط است) پررنگتر نشان داده شده و در آخر نتایج زیر حاصل آمده است: از منظر هگل، هنر، ثبت گذراترین لحظههاست، که در لحظهای امپرسیونیستی برای هنرمند رخ میدهد و آن گذرای ناپایدار را که در جزئیات جهان جاری است، به پایداری هنرمندانه میرساند؛ در عرفان اسلامی نیز عارف به علت توجه و التفات دائم به جمال حقّ، زیبایی هندسة آسمانی را در لحظهای شهودی (که همان امپرسیونیسم در فلسفة زیباییشناسانه هگلی است) در مظاهر خَلقیه یا هندسة زمینی مشاهده مینماید که شامل همه جزئیات از زیبایی صورت انسان در عشق مجازی تا کوچکترین کائنات میباشد.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications