فهرست مقالات زهرا قربانی پور


  • مقاله

    1 - تحلیل ستیزِ قدرت در شاهنامه (خاندان گشتاسپ) و سرود نیبلونگن از دیدگاه دیرینه‌شناسی و تبارشناسی فوکو
    تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا) , شماره 5 , سال 14 , زمستان 1401
    از دیدگاه فوکو قدرت بر همة سازوکارهای تبادلات اجتماعی تسلط دارد و با حقیقت پیوند دارد. قدرت در هر جامعه و در هر دوره گفتمان‌های خاصی را به‌منزلة حقیقت تولید می‌کند تا براساس طرح سراسربین فوکو سوژه‌ها را نظارت، رام و هنجارمند کند و هویت ببخشد. فرایند قدرت با قدرت‌های گفت چکیده کامل
    از دیدگاه فوکو قدرت بر همة سازوکارهای تبادلات اجتماعی تسلط دارد و با حقیقت پیوند دارد. قدرت در هر جامعه و در هر دوره گفتمان‌های خاصی را به‌منزلة حقیقت تولید می‌کند تا براساس طرح سراسربین فوکو سوژه‌ها را نظارت، رام و هنجارمند کند و هویت ببخشد. فرایند قدرت با قدرت‌های گفتمانی، پنهانی و انضباطی (تبارشناسی) بر جزئی‌ترین کردارهایِ سوژه‌ها نظارت دارد. در این مسیر در برهه‌هایِ زمانی و مکانی گفتمان‌هایی تولید می‌شوند که فضایِ متخاصم و منازعاتِ معنایی ایجاد می‌کنند (دیرینه‌شناسی). از این دیدگاه جُستار حاضر با توجه ‌به وجود زیرساخت‌ها، واحدهای گفتمان‌ساز، کارکردهای گفتمانی و به‌ویژه گفتمانِ قدرت در داستان‌ خاندان گشتاسپ و سرود نیبلونگن به تحلیل و تطبیق می‌پردازد تا شیوة تولید گفتمان‌ قدرت و نسبت خاستگاه‌هایِ گفتمان‌ساز آن و نقش انسان در آن‌ها را بررسی کند. این پژوهش تحلیلی _ ‌توصیفی و تطبیقی است؛ نشان می‌دهد ساختار اصلی داستان گشتاسپ را گفتمان‌های هویت دینی ـ سیاسی، هویت سیاسی و هویت شاه ایرانی شکل داده‌اند. ساختار اصلیِ سرود نیبلونگن را گفتمان‌های‌ هویت دینی ـ سیاسی، هویت سیاسی، هویت شاه آلمانی و هویت طبقاتی (وزیر) شکل داده‌اند. در پایان نتیجه می‌گیرد گفتمان هویت دینی _ سیاسی با واحدهای گفتمان‌سازِ مقدس بودن و جادو، غلبة گفتمانی دارد و بر روی هویتِ گفتمان‌های دیگر تأثیرگذار است. قدرتمندترین و با دانش‌ترین شخصیت‌ها گشتاسپ و کریمهیلده هستند زیرا با روابطِ قدرت هنجارزده نشدند، عقایدِ شخصیت‌های دیگر را با عقاید خود همراه کردند؛ اسفندیار و زیگفرید هم ابتدا با روابطِ قدرت هنجارزده نشدند ولی بعد با مناسبات حاکم همسو شدند. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - تحلیلِ ستیزِ قدرت در شاهنامه و ایلیاد از دیدگاه فوکو (با تکیه بر خاندانِ لهراسپ و پریام)
    جستار نامه: ادبیات تطبیقی (فارسی- انگلیسی) , شماره 4 , سال 4 , پاییز 1399
    از دیدگاه فوکو قدرت بر همة ساز و کارهای تبادلات اجتماعی تسلّط دارد و از طریق برخی نیروها نظیر قدرتِ گفتمانی، قدرتِ مشرف بر حیات و قدرتِ انضباطی (تبارشناسی) به اهدافش می‌رسد تا بر جزئی‌ترین کردارهایِ سوژه‌ها نظارت داشته باشد. در این مسیر در بُرهه‌هایِ زمانی و مکانی، گفتم چکیده کامل
    از دیدگاه فوکو قدرت بر همة ساز و کارهای تبادلات اجتماعی تسلّط دارد و از طریق برخی نیروها نظیر قدرتِ گفتمانی، قدرتِ مشرف بر حیات و قدرتِ انضباطی (تبارشناسی) به اهدافش می‌رسد تا بر جزئی‌ترین کردارهایِ سوژه‌ها نظارت داشته باشد. در این مسیر در بُرهه‌هایِ زمانی و مکانی، گفتمان‌های بسیاری تولید می‌شوند که فضایِ متخاصم و منازعاتِ معنایی ایجاد می‌کنند (دیرینه‌شناسی). جُستار حاضر با توجّه به وجود زیرساخت‌ها، واحدهای گفتمان‌ساز، کارکردهای گفتمانی و ‌بویژه گفتمانِ قدرت در دو متن (خاندان لهراسپ و خاندان پریام) به تحلیل و تطبیق می‌پردازد تا شیوة تولید گفتمان‌ها، خاستگاه‌هایِ گفتمان‌ساز و گفتمانِ قدرت را بررسی کند. این پژوهشْ تحلیلی _ ‌توصیفی، تطبیقی و نظریّه ‌بنیاد است و نشان می‌دهد ساختار اصلی داستان لهراسپ را کلانْ‌گفتمان‌های‌ هویّت دینی‌ _ ‌‌‌سیاسی، هویّت سیاسی و هویّت شاه شکل داده‌اند. ساختار اصلیِ داستان پریام را کلانْ‌‌گفتمان‌های‌ هویّت طبقاتی خدایان، هویّت دینی‌ _ ‌سیاسی و هویّت فرهنگی‌_‌ملّی (خانواده) شکل داده‌اند. این مقاله روشن می‌سازد که از ترکیبِ واحدهای گفتمان‌سازِ پُر بسامدی چون تقدیرگرایی، مقدّس‌بودن و ... گفتمان هویّت دینی _ سیاسی شکل گرفته و توانسته‌ بر روی هویّت گفتمان‌های دیگر تأثیر بیشتری بگذارد. قدرتمندترین و با دانش‌ترین شخصیّت‌ها در این دو خاندان، گشتاسپ و پاریس می‌باشند، زیرا با روابطِ قدرت هنجارزده نشدند، عقایدِ شخصیّت‌های دیگر را تغییر و به ‌سمت عقاید خود سوق دادند. پرونده مقاله

  • مقاله

    3 - آسیب‌شناسی پژوهش‌های فردوسی‌شناسی (از سال 1357 تا سال 1387)
    مطالعات نقد ادبی , شماره 1 , سال 11 , بهار 1395
    در این مقاله پژوهش‌های فردوسی‌شناسی (از سال 1357 تا سال 1387) در سه بخش توسعه‌ای، بنیادی و کاربردی از رویکرد آسیب‌شناسی مورد واکاوی قرار گرفته است. فردوسی تنها شاعر حماسی ایران است که همواره محور عمدۀ بسیاری از پژوهش‌های ادبی قرار گرفته است و قرن‌هاست که دربارۀ شاهنامه چکیده کامل
    در این مقاله پژوهش‌های فردوسی‌شناسی (از سال 1357 تا سال 1387) در سه بخش توسعه‌ای، بنیادی و کاربردی از رویکرد آسیب‌شناسی مورد واکاوی قرار گرفته است. فردوسی تنها شاعر حماسی ایران است که همواره محور عمدۀ بسیاری از پژوهش‌های ادبی قرار گرفته است و قرن‌هاست که دربارۀ شاهنامه آثار ذوقی، فکری و تحلیلی نوشته می شود؛ قسمت عمدۀ این پژوهش‌ها در قرن معاصر انجام شده است و منتقدان شاهنامه را از ابعاد گوناگون زبان‌شناختی، جامعه‌شناختی، سیاست، روان‌شناختی و ... بررسی کرده‌اند؛ این مقاله بر آن است تا به آسیب‌شناسی این پژوهش‌ها بپردازد. روش پژوهش کمی و کیفی است. دستاوردهای این پژوهش، نشان‌دهندۀ آن است که مهم‌ترین آسیب‌ها و نقص‌های تألیفات فردوسی‌شناسی، عبارت است از: 1- عدم توجه به تمام نسخه‌ها. 2- عدم توجه به پیشینۀ تحقیقات. 3- عدم توجه به جزئیات. 4- تقلیدگرایی و انتقادگریزی. 5- رویکردهای تکرار گرایانه. 6- اصالت رویکردهای درون‌متن گرایانه. 7- اهداف تقلیل‌گرایانه. 8- رویکردهای یکسونگرانه. 9- عدم رعایت موازین علمی. 10- اطلاعات‌مداری به جای تحلیل‌مداری. پرونده مقاله

  • مقاله

    4 - نقد و بررسی روانکاوانه شخصیت رستم و سهراب(بر اساس داستان رستم و سهراب)
    مطالعات نقد ادبی , شماره 1 , سال 8 , پاییز 1392
    شاهنامه فردوسی از ارزنده¬ترین آثار ادبی ایران و جهان است که از دیدگاه¬های گوناگون قابل نقد و بررسی است. این اثر ارزشمند را می¬توان به وسیله روش¬ بین¬رشته¬ای2 که گامی است نوین در راه همسوسازی پژوهش های فردوسی¬شناسی با سایر رشته¬ها و با هدف چکیده کامل
    شاهنامه فردوسی از ارزنده¬ترین آثار ادبی ایران و جهان است که از دیدگاه¬های گوناگون قابل نقد و بررسی است. این اثر ارزشمند را می¬توان به وسیله روش¬ بین¬رشته¬ای2 که گامی است نوین در راه همسوسازی پژوهش های فردوسی¬شناسی با سایر رشته¬ها و با هدف افزایش تألیفات در این حوزه، مورد تبیین قرار داد. یکی از زمینه¬هایی که به تازگی در این میدانگاه مورد توجه قرار گرفته، رویکرد روانشناختی است. در این مقاله، سعی شده است شخصیت رستم و سهراب از نگاه علم روانشناسی مورد نقد و بررسی قرار گیرد و ویژگی های روانی و شخصیت های آن در چارچوب نظریه های روانشناسان بزرگی چون آلبرت الیس، فریتز پرلز، آلفرد آدلر و رولومی در دو بخش اصلی مورد بررسی قرار گیرد. یافته¬های پژوهش حاکی از آن است که بر مبنای علم روان¬شناسی، رستم انسانی مضطرب، عقلانی و در عین حال غیر عقلانی است که فعالیت و تلاشش برای دیگران است و به شدت جویای نام است و با هدف دفاع از شرافت میهن تن به نبرد با فرزند خویش می¬دهد. سهراب، خیال باف و مهربان است؛ تحت تأثیر غرور جوانی، برای کسب قدرت و مقام طرح پیروزی بر کشور ایران را در سر می-پروراند. پرونده مقاله