تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی
,
شماره4,سال
5
,
پاییز
1392
هفت پیکر، از جملة شاه کارهای ادبیات غنایی است که سخن پرداز گنجه آن را به رشتة نظم در آورده است. این اثر در به کارگیری نمادها در بیان ساختار روانی انسان، بی نظیر است. او در این اثر، سلوک بهرام را در هفت وادیِ هفت گنبدِ آسمانی به دست هفت شاه بانوی جهان، برای رسیدن به تمام چکیده کامل
هفت پیکر، از جملة شاه کارهای ادبیات غنایی است که سخن پرداز گنجه آن را به رشتة نظم در آورده است. این اثر در به کارگیری نمادها در بیان ساختار روانی انسان، بی نظیر است. او در این اثر، سلوک بهرام را در هفت وادیِ هفت گنبدِ آسمانی به دست هفت شاه بانوی جهان، برای رسیدن به تمامیت و کمال به تصویر می کشد. در گنبد هفتم که به رنگ سپید و سیارة زهره ویژه شده است و داستان از زبان دُرسَتی، شاه دخت ایرانی، بیان می شود، همه چیز رنگ و بوی سپیدی دارند. خواجة پارسا نمادی از بهرام گور است که در سفر از پارسایی ظاهری و قشری به پارسایی درون می رسد. از جملة نمادهای به کار رفته در این داستان می توان به ماه، خورشید، درخت، آب، موسیقی، نگهبان، زن، خار و ... اشاره کرد. این مقاله تلاشی است برای تحلیل نمادهایی که در واپسین داستان هفت پیکر به کار گرفته شده اند. در پایان مقایسه کوتاهی میان بهرام به عنوان یک شخصیت حماسی تاریخی با سیاوش، پهلوان ایرانی صورت گرفته است.
پرونده مقاله
زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد
,
شماره4,سال
17
,
پاییز
1400
شازده کوچولو، اثر آنتوان دو سنت اگزوپری،گزارشی تمثیلی از سفر به دنیای درون است که با فرود اضطراری هواپیما به بیابانی در آفریقا، آغاز می شود و با تعمیرآن و بازگشت به وطن به پایان می رسد. دیدارخلبان با شازده کوچولو، رمزی از دیدار خودآگاه باپدیده های عالم ناخودآگاه است.خا چکیده کامل
شازده کوچولو، اثر آنتوان دو سنت اگزوپری،گزارشی تمثیلی از سفر به دنیای درون است که با فرود اضطراری هواپیما به بیابانی در آفریقا، آغاز می شود و با تعمیرآن و بازگشت به وطن به پایان می رسد. دیدارخلبان با شازده کوچولو، رمزی از دیدار خودآگاه باپدیده های عالم ناخودآگاه است.خانم پیرسن که شارح نظریة تک اسطورة ژوزف کمپبل است، اعتقاد دارد در طی سه مرحلة تدارک، سفر و بازگشتِ قهرمان، دوازده کهن الگو در روان او فعال می شود. بر این اساس، نقص موتور هواپیما بازتاب مشکلات درون قهرمان است که او را ناگزیر به فرود در بیابان ناخودآگاه و دیدار با آنیمای درون که در قالب شازدة کوچولو نمادین شده، می کند. روباه که نمادی از زیرکی های طبیعت درون است به او نکاتی در بارة عشق می آموزد. در این داستان به جایِ خودآگاه، ناخودآگاه با سایه دیدار می کند و نتایج این دیدار به خودآگاه می رسد. سرانجام با نوشیدن مشروب جاودانگی از چاهِ ناخودآگاه، آنیما با نیش ماری زرد می میرد و بدین ترتیب خودآگاه و ناخودآگاه به وحدت می رسند.ناخودآگاه به دنیای خود بازمی گردد و خودآگاه به تعمیر هواپیما که رمزی از وجود مادّی ماست، قادر می شود. صرف نظر از رعایت نشدن توالی ظهور کهن الگوها، در این داستان تمامی کهن الگوهای را که پیرسن شرح کرده است، می توان دید.
پرونده مقاله
زبان و ادب فارسی واحد سنندج
,
شماره2,سال
12
,
تابستان
1399
این مقاله، بر اساس نظریة تکاسطورة ژوزف کمپبل به تحلیل نمادهای داستانِ تلخونِ صمد بهرنگی می-پردازد. کمپبل برای سفر قهرمانان اساطیری به منظوردست یافتن به فردیت، الگویی در نظر گرفته که از سه مرحلة اصلی عزیمت، تشرف و بازگشت تشکیل شده است. آه، پیکی است که به واسطة تاجر، تلخ چکیده کامل
این مقاله، بر اساس نظریة تکاسطورة ژوزف کمپبل به تحلیل نمادهای داستانِ تلخونِ صمد بهرنگی می-پردازد. کمپبل برای سفر قهرمانان اساطیری به منظوردست یافتن به فردیت، الگویی در نظر گرفته که از سه مرحلة اصلی عزیمت، تشرف و بازگشت تشکیل شده است. آه، پیکی است که به واسطة تاجر، تلخون (خودآگاه) را به سفر دعوت میکند. تلخون و ناخودآگاه (مرد جوان) در مرحلة نخست به سلامت از آستانه میگذرند و پیش از گذر از جادة آزمونها به وصل (ازدواج جادویی) میرسند. با مرگ جوان، تلخون به یاری پیک، سفرِ دیگری را از بازار برده فروشان آغاز میکند و در مسیر تشرف با دیوهایِ طمعِ مال و شهوت مبارزه میکند و پس از به زانو درآوردنِ دیو نفس، با پرِ مرغ و آبی، که نمادی از "برکت نهایی" و رهاورد سفر اوست، برای احیای ناخودآگاه خویش بازمیگردد. بازگشت او به یاری "پیک "، نشان از آزادی او در آمد و شد میان دو جهان خودآگاه و ناخودآگاه دارد. این داستان نمادین با نظریة کمپبل همخوانی زیادی دارد. با این تفاوت که دو بار دیدار میسر میگردد. یکبار قبل از گذر از مسیر تشرف، و بارِ دیگر با موفقیت در عبور از جادة آزمونها و پس از دریافت برکت نهایی رخ میدهد
پرونده مقاله
پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
,
شماره45,سال
12
,
پاییز
1400
این مقاله با روش کتابخانهای و با بهرهگیری از توصیف و تحلیل، به نقد تطبیقی کهنالگوی سفر قهرمان در رمان وقتی نیچه گریست اثر اروین یالوم میپردازد. سفر قهرمانی، الگویی با سه مرحلۀ عزیمت، تشرف و بازگشت دارد. نیچه که برای معالجه پای در سفری بیرونی نهاده، درمان ناامیدی پزش چکیده کامل
این مقاله با روش کتابخانهای و با بهرهگیری از توصیف و تحلیل، به نقد تطبیقی کهنالگوی سفر قهرمان در رمان وقتی نیچه گریست اثر اروین یالوم میپردازد. سفر قهرمانی، الگویی با سه مرحلۀ عزیمت، تشرف و بازگشت دارد. نیچه که برای معالجه پای در سفری بیرونی نهاده، درمان ناامیدی پزشکش را برعهده میگیرد. گرههای ذهن برویر به یاری آموزههای فلسفی و جسارت خودافشایی، در سفری درونی گشوده میشود و از خلسه، بازمیگردد. نیچه با پرهیز از رازگویی، در تشرف متوقف ماندهاست. او با مشاهدۀ بهبودی برویر، با خودافشایی گرههای ذهن خویش را میگشاید و به سلامت از تشرف میگذرد. برکتِ نهایی سفر برای هر دو قهرمان، پذیرش سرگذشت ناگزیر خویش است. آنان با بخشش، خدایگون شده و با رغبت، برای بازآفرینی زندگی، یکی به میان جمع و دیگری به خلوت خویش بازمیگردند. سفر دو قهرمان با کهنالگوی سفر مطابقت کامل دارد. فقط توالی مراحل در برخی قسمتها رعایت نشده است.
پرونده مقاله
برپایه نظریه تک اسطورة جوزف کمپبل، قهرمان به دنبال دعوتی آیینی، از جامعة خویش جدا میشود و با بهرهگیری از آموزهها، پای در راه سفر مینهد. در سرزمینی ناآشنا تحت تعلیم نیروهایی آیینی قرار میگیرد، آیین تشرف را میآموزد، و برای اصلاح به سوی جامعة خویش بازمیگردد. این س چکیده کامل
برپایه نظریه تک اسطورة جوزف کمپبل، قهرمان به دنبال دعوتی آیینی، از جامعة خویش جدا میشود و با بهرهگیری از آموزهها، پای در راه سفر مینهد. در سرزمینی ناآشنا تحت تعلیم نیروهایی آیینی قرار میگیرد، آیین تشرف را میآموزد، و برای اصلاح به سوی جامعة خویش بازمیگردد. این سفر با نمادها و نشانههایی در قالب کهن الگوها نمودار میشود و مصداقی از برخورد خودآگاه و ناخودآگاه در نظریة یونگ است. هدف این پژوهش تحلیل داستان شیخ صنعان با به کارگیری این نظریه و نمادهای مورد نظر یونگ و نظریه تک اسطوره کمپبل به روش توصیفی است. شیخ صنعان که نماد خودآگاه است، به ندای شبانة پیک ناخودآگاه، از سرزمین و مردم خویش جدا می شود و در غرب که نمادی از سرزمین ناشناختة ناخودآگاه است، تحت تعلیم آنیمای وجود قرار میگیرد تا شایستة آشتی با ناخودآگاه روان گردد. دختر که نمادی از آنیمای شیخ است، عشق و ظرایف آن را به او می آموزد و شیخ علم و ایمان را که ره توشه عالم خودآگاه به حساب میآید، به دختر وامیگذارد. در این سفر، چهارصد مرید نیز که از عناصر خودآگاه هستند، تسلیم ارادة ناخودآگاه میشوند. بازگشت شیخ از سفر روم به مکه منطبق است با مرحله فردیت، کمال، و بازگشت قهرمان در نظریه کمپبل.
پرونده مقاله
چکیده
این پژوهش به سنجش داستان بانوی حصاری از هفت پیکر نظامی با کهن الگوی سفرِ قهرمان و نظریۀ کمپبل می پردازد. کمپبل، اسطوره شناس مشهور آمریکایی، سیر و سفر درونی انسان را در قالب قهرمانان اسطوره ای پی می گیرد و با بررسی قصّه ها و افسانه های جهان نشان میدهد که چگونه چکیده کامل
چکیده
این پژوهش به سنجش داستان بانوی حصاری از هفت پیکر نظامی با کهن الگوی سفرِ قهرمان و نظریۀ کمپبل می پردازد. کمپبل، اسطوره شناس مشهور آمریکایی، سیر و سفر درونی انسان را در قالب قهرمانان اسطوره ای پی می گیرد و با بررسی قصّه ها و افسانه های جهان نشان میدهد که چگونه این کهن الگو در هر زمان و مکان، خود را در قالبی نو تکرار می کند تا انسان را به سفر درونی و شناخت خویشتن رهنمون شود. او سفرِ قهرمانان اساطیری را بر طبقِ الگویی واحد، متشکّل از سه بخشِ عزیمت، تشرّف و بازگشت می داند. در این پژوهش پس از گزارش نکات کلیدی داستان و بیان نظریۀ کمپبل نشان داده ایم که سفرِ شاهزادۀ جوانی که به قصد شکار از دروازۀ شهر می گذشته است نیز، از این الگو تبعیت می کند. او با دل برداشتن از جان، نخست از موانع راه سلوک آگاه می شود. به یاری پیر فرزانه دانش لازم را برای شکستن طلسم ها و یافتن درِ پنهان دژ می اندوزد و سپس به دیدار بانوی حصاری می شتابد. کهن الگوی پیر فرزانه و عناصر یاریرسان، زنان وسوسه گر و ... به همراه عناصر نمادین اعداد یک، دو و سه، حلقۀ انگشتری، خمیر، شیر، صدایِ دهل، کوه، گوشواره، غار، مروارید، و ... کهن الگوی قهرمان را تقویت می کنند.
پرونده مقاله
موضوع این نوشتار، تحلیل نمادهای داستان هفت خان اسفندیار، بر اساس نظریّة فرآیند فردیّت یونگ است که در نظریّة تک اسطورة ژوزف کمپبل، نمود یافته است. کمپبل برای سفر قهرمانان اساطیری، به منظور دست یافتن به فردیّت، الگویی در نظر گرفته که از سه مرحلة اصلی عزیمت، تشرّف و بازگشت چکیده کامل
موضوع این نوشتار، تحلیل نمادهای داستان هفت خان اسفندیار، بر اساس نظریّة فرآیند فردیّت یونگ است که در نظریّة تک اسطورة ژوزف کمپبل، نمود یافته است. کمپبل برای سفر قهرمانان اساطیری، به منظور دست یافتن به فردیّت، الگویی در نظر گرفته که از سه مرحلة اصلی عزیمت، تشرّف و بازگشت تشکیل شده است. در این مقاله، سفر اسفندیار در هفت خان با این الگو و مراحل خردتر آن سنجیده و نشان داده شده است. خودآگاهِ ایرانی در هیأت اسفندیار، در پی توران که ناخودآگاهِ اوست، به آن سرزمین سفر می کند. اسفندیار که نمادی از کهن الگوی قهرمان است، می کوشد تا با ناخودآگاهِ درون بوحدت برسد. او به یاری پیرِ فرزانه و امدادهای غیبی، نخست در هفت وادی، سایه را با خود هم راه می کند و سپس با ورود به آستانِ تشرّف و غلبه بر نفسِ امّاره، با سه آنیمای درون بوحدت می رسد و با برکتی که از این سفر بدست می آورد، به سویِ جامعة خویش بازمی گردد تا با در دست گرفتنِ قدرتِ وعده داده شده از سویِخودآگاه، به اصلاح و تحوّل جامعه بپردازد. این که اسفندیار بعدها به رویارویی با رستم برمی خیزد و قدم در راه بی بازگشت می گذارد، بیان گر این واقعیّت است که در سفر مثالیش نتوانسته با ناخودآگاه بِیگانگی برسد. بی بهرگیِ او از فرایند فردیّت و سیر ناقص او در روندِ کمال، موجب می شود تا بر تخت شاهی ننشیند و در نیمة راه زندگی، جان بسپارد.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد