-
مقاله
1 - تحلیل جامعه شناختی تفاوت های جنسیتی در مصرف خود سرانه دارو در شهر یاسوجفصلنامه زن و جامعه , شماره 4 , سال 8 , پاییز 1396مصرف خودسرانه دارو در ایران فراتر از معیارهای جهانی است و جنسیت، نقشی مهم در این زمینه دارد. در حالی که رویکرد زیستی، رویکرد روانی- اجتماعی و رویکرد اجتماعی- ساختاری باور دارند، زنان، بیشتر مستعد مصرف خودسرانه دارو هستند، ولی رویکرد رفتاری، مردان را چکیده کاملمصرف خودسرانه دارو در ایران فراتر از معیارهای جهانی است و جنسیت، نقشی مهم در این زمینه دارد. در حالی که رویکرد زیستی، رویکرد روانی- اجتماعی و رویکرد اجتماعی- ساختاری باور دارند، زنان، بیشتر مستعد مصرف خودسرانه دارو هستند، ولی رویکرد رفتاری، مردان را مستعدتر میداند. براین اساس، این پژوهش تلاش کرده است رابطه جنسیت و مصرف خودسرانه دارو را بررسی و به این سئوال پاسخ دهد که آیا جنسیت میتواند احتمال مصرف خودسرانه دارو را پیشبینی کند؟ این مطالعه به روش پیمایشی در مورد 400 نفر از جمعیت 55-18 ساله شهر یاسوج که به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای، انتخاب شدند، انجام گرفته است. از نمونههای مورد بررسی خواسته شد تا پاسخ دهند، آیا در دو ماه اخیر اقدام به مصرف خودسرانه دارو کردهاند؟ و اگر پاسخ مثبت است چه داروهایی؟ یافتههای پژوهش نشان دادند که مصرف خودسرانه دارو در بین پاسخگویان بالاست، به گونه ای که 2/87% اقدام به مصرف خودسرانه داروی بدون نیاز به نسخه (OTC) و 2/70% اقدام به مصرف داروی نیازمند نسخه (POM) کرده اند. یافتههای پژوهش با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک نشان دادند، جنسیت قادر به پیش بینی نسبت شانس مصرف خودسرانه دارو نیست و تحصیلات نقشی مهمتر در پیش بینی نسبت شانس مصرف خودسرانه دارو دارد. نتیجهگیری این پژوهش این است که زنان و مردان در مصرف خودسرانه دارو از الگوی مشابهی پیروی می کنند و متفاوت نیستند. پرونده مقاله -
مقاله
2 - تبیین جامعهشناختی تعیینکنندههای فرهنگی جهتگیری پوششی زنان (مطالعه موردی: زنان 15 تا 49 ساله شهر شیراز)فصلنامه زن و جامعه , شماره 1 , سال 9 , بهار 1397هدف این پژوهش، شناخت و تبیین تعیینکنندههای فرهنگی جهتگیری پوششی زنان است. جامعه آماری پژوهش، زنان گروه سنی 15 تا 49 ساله شهر شیراز در سال 1396 میباشند که به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحله، 550 زن از بین محله& چکیده کاملهدف این پژوهش، شناخت و تبیین تعیینکنندههای فرهنگی جهتگیری پوششی زنان است. جامعه آماری پژوهش، زنان گروه سنی 15 تا 49 ساله شهر شیراز در سال 1396 میباشند که به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحله، 550 زن از بین محلههای مناطق دهگانه شهر شیراز به عنوان نمونه انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محققساخته، شامل 43 گویه است که روایی سازه آن(65/0) و پایایی آن(78/0) میباشد. برای تجزیه و تحلیل روابط ساختاری تعیینکنندههای فرهنگی پژوهش، از مدل معادلات ساختاری و نرمافزار Lisrel استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که رسانههای نوین ارتباطی خارجی با بارعاملی (41/0)، شبکههای مجازی با بارعاملی (45/0)، گسترش ارزشهای فمینیستی با بارعاملی (43/0)، مصرفگرایی با بارعاملی (51/0)، لذتگرایی با بارعاملی (36/0) و نگرش نسبت به زن با بارعاملی (13/0)، به عنوان پیشبینیکنندههای فرهنگی، نقشی تعیینکننده در شکلدهی و جهتگیری پوششی زنان مورد مطالعه داشتهاند. شاخصهای برازش مدل ساختاری پژوهش نیز ضمن تأیید فرضیهها، نشان میدهند که مدل تدوین شده از حمایت چارچوب نظری و ادبیات پژوهش برخوردار است و پیشبینیکنندههای درون مدل در مجموع با بارعاملی (55/0) همبستگی نیرومندی با جهتگیری پوششی داشته و 30% از تغییرات جهتگیری پوششی زنان را تبیین میکنند. ضمن آنکه در این پژوهش، رسانههای داخلی و سیالیت هنجارهای دینی نقشی تعیینکننده در جهتگیری پوششی زنان نداشتهاند. پرونده مقاله -
مقاله
3 - تحلیل کیفی دلایل و زمینههای اقدام به خودکشی زنان شهر یاسوجفصلنامه زن و جامعه , شماره 5 , سال 14 , زمستان 1402هدف: اقدام به خودکشی به مثابه یک پدیده پیچیده و چند بعدی که دارای ابعاد مختلفی از جمله روانی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی است که بر اساس آمار و شواهد مستند به نحو بیسابقهای افزایش یافتهاست. این پژوهش به دنبال شناسایی دلایل و زمینههای چکیده کاملهدف: اقدام به خودکشی به مثابه یک پدیده پیچیده و چند بعدی که دارای ابعاد مختلفی از جمله روانی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی است که بر اساس آمار و شواهد مستند به نحو بیسابقهای افزایش یافتهاست. این پژوهش به دنبال شناسایی دلایل و زمینههای اقدام به خودکشی زنان شهر یاسوج میباشد. روش: این پژوهش به دنبال شناسایی دلایل و زمینههای خودکشی زنان شهر یاسوج با استفاده از روش کیفی و رویکرد نظریه مبنایی است. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر 10 نفر از زنان 35-15 ساله شهر یاسوج که به دلیل اقدام به خودکشی به اورژانس اجتماعی ارجاع داده شده بودند، که به صورت نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند و سپس دادههای به دست آمده با استفاده از کدگذاری سه مرحلهای باز، مرکزی و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافتهها نشان از وجود 9 مقوله اصلی در اقدام به خودکشی است که عباتنداز: «مواجهه با خشونت»، «خانواده نابسامان»، «مشکلات روانشناختی»، «سنتگریزی»، «مهارتهای مقابلهای ناکارآمد»، «جبران کاستیها»، «فشار هنجاری»، «بازتولید شرایط» و «سهمخواهی». مقوله هسته پژوهش نیز «خودکشی عملی نیتمند تا کنشی رهاییبخش» میباشد. پرونده مقاله