فهرست مقالات ملک محمد فرخزاد


  • مقاله

    1 - هویت بومی و منطقه‌ای اشعار منوچهر آتشی در محمل تمثیل
    تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی , شماره 5 , سال 9 , زمستان 1396
    در دوره‌ای که جهان‌وطنی به‌شدت تبلیغ می‌شود، پاسداشت عناصر هویت‌بخش بومی و قومی، امری اجتناب‌ناپذیر و شایسته می‌نماید که بار این مهم را بسیاری از هنرمندان، شاعران و نویسندگان کشورها بر دوش می‌کشند. این پژوهش برآن است تا نشان دهد که منوچهر آتشی شاعر بلندآوازۀ جنوب در فضا چکیده کامل
    در دوره‌ای که جهان‌وطنی به‌شدت تبلیغ می‌شود، پاسداشت عناصر هویت‌بخش بومی و قومی، امری اجتناب‌ناپذیر و شایسته می‌نماید که بار این مهم را بسیاری از هنرمندان، شاعران و نویسندگان کشورها بر دوش می‌کشند. این پژوهش برآن است تا نشان دهد که منوچهر آتشی شاعر بلندآوازۀ جنوب در فضای سرشار از تبلیغات بنیان‌برافکن که از همه سو افکار را تسخیر کرده است، چگونه توانسته هویت بومی و منطقه‌ای خود را در فضای بیکرانۀ شعر ماندگار سازد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که آتشی برای نگهداشت عناصر هویت‌بخش بومی و منطقه‌ای خود، از بستر تمثیل سود جسته و با نقل روایت و ذکر خاطرات از گذشته‌‌ای بس دور تا زمان حاضر، هویت بومی را در شعرش خوانا و تأثیرگذار کرده است. سپس با تلفیق بین لغات، اصطلاحات، ضرب‌المثل‌ها و واژگان بومی منطقه خود با زبان رسمی فارسی، به این توانایی دست یافته تا هویت بومی و اقلیم و در نهایت اشعار خود را ماندگار سازد. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - بررسی تطبیقی فهم هرمنوتیکی از دیدگاه گادامر و مولانا
    عرفان اسلامی , شماره 2 , سال 17 , تابستان 1399
    گئورگ گادامر، نظریۀ منحصر به فردی را ارائه کرد که امروزه با عنوان هرمنوتیک یا تأویل متن شناخته می‌شود. گادامر، نفسِ مسألۀ فهم را مورد موشکافی قرار داده‌؛ به بیان دیگر برای او هستی‌شناسی، فهم و شرایط حصول فهم بیش‌تر مطرح است تا اینکه یک متن را چگونه و با چه روشی فهم‌پذیر چکیده کامل
    گئورگ گادامر، نظریۀ منحصر به فردی را ارائه کرد که امروزه با عنوان هرمنوتیک یا تأویل متن شناخته می‌شود. گادامر، نفسِ مسألۀ فهم را مورد موشکافی قرار داده‌؛ به بیان دیگر برای او هستی‌شناسی، فهم و شرایط حصول فهم بیش‌تر مطرح است تا اینکه یک متن را چگونه و با چه روشی فهم‌پذیر سازیم و معتقد است معرفت وابسته به تاریخمندی، زبان و پیش‌داوری‌هاست. با توجه به آنکه در هرمنوتیک فلسفی در باب اصل پدیدۀ فهم بحث می‌شود تا قواعد و روش‌های تفسیر فهم یا همان مبانی فهم و شرایط وجودی آن، بنابراین طبق این مصداق، باید هرمنوتیک مولوی را هرمنوتیک فلسفی دانست. از نظر مولانا فهم و اندیشه یکی از مهم‌ترین وجوه تمایز انسان از سایر موجودات است. نخستین کاوش مولانا درخصوص ماهیت فهم توجه به موضوع مشترکی است که قرار است بین او و مخاطب ردّ و بدل شود. وی برای این امر ساختار تو در توی داستان را بر می‌گزیند. مولانا انسان را معادل زبان می‌داند و این درست یعنی همان اندیشه‌ای که گادامر مطرح می‌کند. در تبیین رابطۀ میان اندیشه، فهم و زبان معتقد است که رابطۀ اندیشه و زبان، رابطۀ ماده و صورت است. این پژوهش به روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای داده‌های کتابخانه‌ای صورت پذیرفته است و در پی آن است تا نشان دهد که مولوی نیز چونان گادامر برای هستی‌شناسی فهم و شرایط آن اهمیت بسزایی قائل است. نتیجه ای که از این مقاله می توان گرفت این است که: اوّلاً مولانا درک و دریافت معانی را در بسیاری از مواقع به فهم خواننده ارجاع می دهد و ثانیاً با ساختار تودرتوی حکایت بر موضع فهم تأکید می کند و زبان را در موضوع فهم به روش هرمنوتیکی مورد توجه قرار می دهد. پرونده مقاله