اگرچه تصوّف خود از ابتدا منشأ ادبیات انتقادی بوده، اما اشعار منتقدانه جامی در قرن نهم، مسیر ادبیات انتقادی را متوجه خاستگاه آن و جامعه صوفیان کرد. در این تحقیق، آنچه که از بررسی منابع مطالعاتی و همچنین اشعار جامی به دست آمده این است که نگاه منتقدانه جامی محصول تلاقی وا چکیده کامل
اگرچه تصوّف خود از ابتدا منشأ ادبیات انتقادی بوده، اما اشعار منتقدانه جامی در قرن نهم، مسیر ادبیات انتقادی را متوجه خاستگاه آن و جامعه صوفیان کرد. در این تحقیق، آنچه که از بررسی منابع مطالعاتی و همچنین اشعار جامی به دست آمده این است که نگاه منتقدانه جامی محصول تلاقی واقعگرایی صوفیه نسبت به امر حکومت و علاقهمندی حکومت به تصوّف برای کسب مشروعیت میباشد و هدف ادبیات انتقادی بر خلاف گذشته، درگیر موضوعاتی نظیر انتقادات نهضت شعوبیه و شیعیان به حکومت و یا تفکر کلامی معتزله و اسماعیلیه در برابر کلام اشاعره یا درگیر تعصبات مذهبی و فرقهای با نگرشهای کلامی و یا نقد ناهنجاریهای روابط اجتماعی نبود، بلکه این بار هدف، انتقاد از صوفینمایانی بود که برای کسب قدرت سیاسی، با ابزار تظاهرات صوفیانه قصد ورود به دربار را داشتند.
پرونده مقاله
فصلیة دراسات الادب المعاصر
,
شماره5,سال
13
,
زمستان
2021
دراسة تاريخ المرآة في الأدب والثقافة والتصوف الإيراني لها ماضٍ طويل. ما تم تناوله في هذا البحث وهو مهم جدا هو موقع وطريقة استخدام المرآة كأحد الرموز الصوفية للتعبير عن الأسرار الداخلية والوصول من الحد الأدنی للجزیء إلی الحقيقة الكاملة. بعبارة أخری، يمكن للمرآة أن تربطنا چکیده کامل
دراسة تاريخ المرآة في الأدب والثقافة والتصوف الإيراني لها ماضٍ طويل. ما تم تناوله في هذا البحث وهو مهم جدا هو موقع وطريقة استخدام المرآة كأحد الرموز الصوفية للتعبير عن الأسرار الداخلية والوصول من الحد الأدنی للجزیء إلی الحقيقة الكاملة. بعبارة أخری، يمكن للمرآة أن تربطنا بالحقيقة المطلقة التي هي الجوهر والذات الأبدی للوحدة. شرط الإرتباط بهذه الحقيقة هو تقليم مرآة القلب من الحجاب والمتعلقات. يهدف هذا البحث الی التعبير عن أهمية هذه الحقیقة اللامعة التي تتسبب فی ازدهار العقل البشري في العصر الحاضر ومدی انعکاسها في النصوص الشعرية والنثرية الحديثة وکيفية ظهورها. من الجدیر بالذّکر أنّ هذه الدراسة تعتبرُ جديدةً لأنّها تنظرُ إلی المرآة کإحدی مظاهر الصوفية وهذا ما لن يتطرَّق إليه الأدباء في العصور الماضية فعلی هذا الأساس يمکن القول بأنّ تبيين الدلالات الصوفية لکلمة المرآة تکون الهدف الرئيسی في هذه المقالة.
پرونده مقاله
فصلیة دراسات الادب المعاصر
,
شماره2,سال
14
,
تابستان
2022
التصوف بالمعنى المحدد يعني العثور على حقائق الأشياء من خلال الاکتشاف والحدس، وفي الواقع يعتمد التصوف المعرفي على الحالة الروحية وهو غير موصوف، وهو مرتبط ارتباطًا مباشرًا بالکائن المطلق ويتجلى أولاً في النفس البشرية والجوهر البشری، وثانيًا في التصرفات والسلوک البشري. کان چکیده کامل
التصوف بالمعنى المحدد يعني العثور على حقائق الأشياء من خلال الاکتشاف والحدس، وفي الواقع يعتمد التصوف المعرفي على الحالة الروحية وهو غير موصوف، وهو مرتبط ارتباطًا مباشرًا بالکائن المطلق ويتجلى أولاً في النفس البشرية والجوهر البشری، وثانيًا في التصرفات والسلوک البشري. کان إستخدام التمثیل والرموز للتعبير عن المفاهيم الصوفية الدقيقة والمعقدة أمر شائع بين الصوفيين والشعراء الفارسيين في الفترات المبکرة من التصوف الإسلامي علی وجه الخصوص مولانا عبدالرحمن الجامی بصفته من أواخر الشعراء العظام فی تلک الفترة. کان لمظهر "الماء" مکانة واضحة وعالیة في القصص الصوفية وحکايات هؤلاء الناس العظماء حیث تم استخدامه کرمز"للمعرفة".إن تأثير هذه القضية ملحوظ تمامًا ليس فقط على شعراء عصره ولکن أيضًا على شعراء عصرنا. نهدف في هذا البحث دراسة تأثیر وإنعکاس التفکیر هذا في فکر وقصائد الشاعر المعاصر سهراب سپهری کواحد من أکثر الشعراء الصوفيين إبداعًا. في قصيدة "رسالة الأسماک"، يعيد سهراب إنتاج کلمة "الماء"، التي هي رمز "المعرفة"، في التصوف الإسلامي بأفضل طريقة ممکنة وبشکل جميل. نظرًا لأن فکر سهراب الصوفی وبالإضافة إلى التصوف الإسلامي الإيراني يتأثر بمدارس فکرية أخرى وخاصة التصوف البوذي ،فإن هذا الاهتمام سيکون مهمًا للغاية ويستحق التفکير فيه.
پرونده مقاله
فقر به عنوان یکی از مراحل سیر و سلوک نه تنها در ادبیات، بلکه در حوزۀ عرفانی دارای اهمیت فراوانی است. سالک در این مقام با نفی ماسوی الله به فنای فی الله دست می یابد که نهایت عرفان است. این جستار با روش تحلیلی- تطبیقی دیدگاه دو عارف و شاعر برجستة قرن هشتم، خواجوی کرمانی و چکیده کامل
فقر به عنوان یکی از مراحل سیر و سلوک نه تنها در ادبیات، بلکه در حوزۀ عرفانی دارای اهمیت فراوانی است. سالک در این مقام با نفی ماسوی الله به فنای فی الله دست می یابد که نهایت عرفان است. این جستار با روش تحلیلی- تطبیقی دیدگاه دو عارف و شاعر برجستة قرن هشتم، خواجوی کرمانی و شاه نعمتالله ولی، را در رابطه با مفهوم فقر بررسی و مقایسه کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دیدگاه هر دو شاعر به فقر دربردارندة فقر معنوی است که تعالی دهنده روح انسانی به سوی کمال و جایگاه بالایی نسبت به غنا دارد. با این تفاوت که خواجو در برخی ابیات که بسامد کمی دارد، فقر مادی را در نظر داشته است. هم چنین وی در کاربرد معنای فقر از اصطلاحات دیگری همچون: گدایی، بینوایی استفاده نموده، در حالی که شاه نعمتالله علاوهبر این واژگان، از واژة درویشی نیز بسیار استفاده کرده است. این نوع کاربرد فقر گویای تنوع زبان تصوف دو شاعر در بیان مقصود عرفانی خویش و دوگانگی مفهوم فقر است.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد