دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
العدد2,السنة
20
,
تابستان
1398
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر هوش معنوی و قدردانی بر رفتار شهروندی سازمانی و رفتار ضد تولید و همچنین رابطة غیرمستقیم آنها از طریق تعهد سازمانی و اشتیاق شغلی بود. جامعة آماری پژوهش را همة کارکنان دانشگاه شهید چمران اهواز تشکیل میدهند که از این تعداد 195 نفر با استفاده أکثر
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر هوش معنوی و قدردانی بر رفتار شهروندی سازمانی و رفتار ضد تولید و همچنین رابطة غیرمستقیم آنها از طریق تعهد سازمانی و اشتیاق شغلی بود. جامعة آماری پژوهش را همة کارکنان دانشگاه شهید چمران اهواز تشکیل میدهند که از این تعداد 195 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامههای هوش معنوی، قدردانی، رفتار شهروندی سازمانی، رفتار ضد تولید، تعهد سازمانی و اشتیاق شغلی بودند. دادهها از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و تحلیل واسطهای تحلیل شدند. تحلیلهای الگویابی معادلات ساختاری برازندگی الگوی پیشنهادی را با دادهها مورد حمایت قرار دادند. نتایج، حاکی از اثر هوش معنوی و قدردانی بر اشتیاق شغلی، تعهد سازمان، رفتار شهروندی سازمانی و رفتار ضد تولید و اثر تعهد سازمانی و اشتیاق شغلی بر رفتار شهروندی سازمانی و رفتار ضد تولید و اثر غیرمستقیم هوش معنوی و قدردانی از طریق تعهد سازمانی و اشتیاق شغلی بر رفتار شهروندی سازمانی و رفتار ضد تولید بود. (05/0>p) بر مبنای نتایج به دست آمده ارزشها و رفتارهایی همانند بخشش، انفاق و فروتنی در سازمان بسط و توسعه مییابد که این کار مستلزم الگویی در سازمان است که همه بتوانند از آن پیروی کنند؛ بنابراین مدیران باید توجه ویژهای به این موضوع داشته باشند.
تفاصيل المقالة
دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
العدد2,السنة
23
,
تابستان
1401
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری اخلاقی، هویت سازمانی و معنویت در محیط کار با رفتارغیر اخلاقی به نفع سازمان با میانجی گری رضایت شغلی انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع رابطه ای (همبستگی) بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان دانشگاه شهیدچمران اهواز بود که از میان آن أکثر
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری اخلاقی، هویت سازمانی و معنویت در محیط کار با رفتارغیر اخلاقی به نفع سازمان با میانجی گری رضایت شغلی انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع رابطه ای (همبستگی) بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان دانشگاه شهیدچمران اهواز بود که از میان آن ها 133 نفر به روش تصادفی طبقه ای بعنوان نمونه پژوهش حاضر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رهبری اخلاقی Brown et al.,(2005) ، پرسشنامه هویت سازمانیMael & Ashforth (1992) ، پرسشنامه معنویت در محیط کار Milliman et al. (2003)، پرسشنامه رفتار غیراخلاقی به نفع سازمان Umphress et al. (2010) و پرسشنامه رضایت شغلی Barry Fieldworth (1951) است. داده ها از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با نرم افزارهای SPSS ویراست 23 و AMOS ویراست 23تحلیل شدند. تحلیل های مدل سازی معادلات ساختاری برازندگی الگوی پیشنهادی را تایید کرد. نتایج حاکی از رابطه ی مستقیم رهبری اخلاقی، هویت سازمانی و معنویت درمحیط کار و غیر مستقیم از طریق رضایت شغلی بر رفتارغیر اخلاقی به نفع سازمان بود.
تفاصيل المقالة
دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
العدد1,السنة
24
,
بهار
1402
هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش برنامه فزاینده بر سخت کوشی تحصیلی، شیفتگی تحصیلی و شکوفایی تحصیلی در دانش آموزان کلاس دوازدهم شهرستان میناب بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه دوازدهم شهرستان میناب در سال 1399 است، که 40 دانش آموز به عنوان نمونه تحقیق به صو أکثر
هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش برنامه فزاینده بر سخت کوشی تحصیلی، شیفتگی تحصیلی و شکوفایی تحصیلی در دانش آموزان کلاس دوازدهم شهرستان میناب بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه دوازدهم شهرستان میناب در سال 1399 است، که 40 دانش آموز به عنوان نمونه تحقیق به صورت تصادفی ساده در دو گروه 20 نفری آزمایشی و کنترل گماشته شدند. هر دو گروه، مورد پیشآزمون، پسآزمون قرار گرفتند. برنامه آموزشی ذهن فزاینده از7 جلسه دو ساعته تشکیل شده بود. شرکتکنندگان گروه آزمایش مداخله دریافت نمودند، اما گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند و تنها مورد پیشآزمون، پسآزمون قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سخت کوشی تحصیلی Clark (2017)، پرسش نامه شیفتگی تحصیلی Yuwanto (2013) و پرسشنامه شکوفایی تحصیلی Schreiner, Pothoven, Nelson & McIntosh (2009)می باشد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل کواریانس و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها نشان داد که برنامه آموزش ذهن فزاینده منجر به افزایش سخت کوشی تحصیلی، شیفتگی تحصیلی و شکوفایی تحصیلی در گروه آزمایش شده است (p<0/05). بر اساس نتایج به دست آمده پیشنهاد میشود برنامه آموزش ذهن فزاینده به دانش آموزان آموزش داده شود.
تفاصيل المقالة
نشريه روانشناسی اجتماعی
,
العدد4,السنة
7
,
پاییز
1398
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی در درمان افسردگی نوجوانی با میانجیگری آموزش حل مسئله اجتماعی بود. بر این اساس، در قالب یک مطالعهی تجربی همراه با گروه کنترل و آزمایش و با ارزیابی پیشآزمون، پسآزمون، تعداد 60 نوجوان دختر دارای تشخیص افسر أکثر
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی در درمان افسردگی نوجوانی با میانجیگری آموزش حل مسئله اجتماعی بود. بر این اساس، در قالب یک مطالعهی تجربی همراه با گروه کنترل و آزمایش و با ارزیابی پیشآزمون، پسآزمون، تعداد 60 نوجوان دختر دارای تشخیص افسردگی انتخاب شدند و به شیوهی تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامهی افسردگی هامیلتون مصاحبهی بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور یک غربال شدند و پرسشنامههای افسردگی بک و پرسشنامهی حل مسئله اجتماعی، قبل و بعد از انجام مداخله از هر دو گروه گرفته شد. دادهها با استفاده از نرمافزار R تجزیه تحلیل شد. نتایج به روش تحلیل مسیر نشان داد که درمان شناختی رفتاری برافزایش توانایی حل مسئله تأثیر دارد (ضریب مسیر:21/0). اقزایش توانایی حل مسئله اجتماعی بر کاهش نمرات افسردگی تأثیر دارد (ضریب مسیر:38/0). درمان شناختی رفتاری با میانجیگری حل مسئله اجتماعی بر نمرات افسردگی نوجوانان تأثیر دارد (ضریب مسیر:33/0)؛ بنابراین آموزش حل مسئله اجتماعی میتواند بهعنوان یک متغیر میانجی در درمان شناختی رفتاری نوجوانان معرفی شود.
تفاصيل المقالة
ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی
,
العدد4,السنة
7
,
پاییز
1396
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی فرایند حل مساله خلاق (CPS) به عنوان یک راهبرد آموزشی بر افزایش خلاقیت و نوآوری کارکنان منطقه چهار عملیات انتقال گاز بود. آموزش فرایند CPS (با استفاده از دوازده تکنیک خلاقیت در دو دوره تفکر خلاق و انتقادی) به عنوان متغیر مستقل و أکثر
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی فرایند حل مساله خلاق (CPS) به عنوان یک راهبرد آموزشی بر افزایش خلاقیت و نوآوری کارکنان منطقه چهار عملیات انتقال گاز بود. آموزش فرایند CPS (با استفاده از دوازده تکنیک خلاقیت در دو دوره تفکر خلاق و انتقادی) به عنوان متغیر مستقل و خلاقیت و مولفه های آن (سیالی، ابتکار، انعطاف پذیری و بسط) و نوآوری و مولفه های آن (سبکهای دانستن، طرح ریزی و آفرینش) به عنوان متغیرهای وابسته بودند. روش: پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی میدانی پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های خلاقیت عابدی (1372) و نوآوری کولز و واندن بروک (2007) بودند. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از کارکنان منطقه چهار عملیات انتقال گاز بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. قبل از آموزش فرایند CPS از هر دو گروه آزمایشی و گواه سنجشهای پیش آزمون خلاقیت و نوآوری به عمل آمد. سپس، به گروه آزمایشی فرایند CPS آموزش داده شد و به گروه گواه هیچ آموزشی ارائه نشد. پس از اتمام دوره آموزشی بلافاصله از هر دو گروه سنجش پس آزمون گرفته شد. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) و تحلیل های یک متغیری کوواریانس نشان دادند که آموزش فرایند CPS باعث افزایش معنی دار خلاقیت و نوآوری و مولفه هایشان در کارکنان منطقه چهار عملیات انتقال گاز شد (05/0P<). نتیجهگیری: برای افزایش خلاقیت و نوآوری کارکنان، فرایند حل مساله خلاق به آنها آموزش داده شود.
تفاصيل المقالة
زنهای متقاضی طلاق که با خیانت زناشویی هم مواجه میشوند، اغلب با آشفتگی، تخلیهی عاطفی هیجانی شدید واکنش نشان میدهند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر کنترل عواطف و دشواری در تنظیم هیجان زنان متقاضی طلاق مواجه شده أکثر
زنهای متقاضی طلاق که با خیانت زناشویی هم مواجه میشوند، اغلب با آشفتگی، تخلیهی عاطفی هیجانی شدید واکنش نشان میدهند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر کنترل عواطف و دشواری در تنظیم هیجان زنان متقاضی طلاق مواجه شده با خیانت همسر بود. پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. از بین کلیهی زنان متقاضی طلاق که در سال 1396 از طرف دادگاه خانوادهی شهر ایلام به مرکز اورژانس اجتماعی این شهر، ارجاع داده بودند، تعداد 30 نفر که با خیانت همسر مواجه شده بودند، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه مداخلهای و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از مقیاس PTSD می سی سی پی، پرسشنامهی کنترل عواطف (Williams & Chambles)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (Gratz & Roemer) و پکیج درمان پردازش مجدد هولوگرافیک (Katz, 2005). دادهها با استفاده نرم افزار SPSS-21 و توسط شاخصهای توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل آزمون کوواریانس چند متغیری نشان داد که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک، تأثیر معنیداری بر کنترل عواطف و دشواری در تنظیم هیجان زنان متقاضی طلاق مواجه شده با خیانت همسر دارد (00۰/0>p , 1307/30 =F). نتایج آزمون کوواریانس تک متغیری نشان داد که بین پس آزمون دو گروه در کنترل عواطف (00۰/0>p , 2318/32=F) و دشواری در تنظیم هیجان (00۰/0>p , 173/02=F) تفاوت معنی داری وجود دارد. درمان پردازش مجدد هولوگرافیک باعث افزایش کنترل عواطف و بهبودی دشواری در تنظیم هیجان در زنان متقاضی طلاق مواجه شده با خیانت همسر میشود. در طی درمان، خاطرات آسیبزا مورد هدف قرار میگیرند. با روی آوردن به صحنهی تروماتیک و سناریو سازی مجدد صحنه، میتوان باعث تخلیه و آزاد سازی انسداد هیجانی خاطرات تروماتیک شد.
تفاصيل المقالة
این مطالعه با هدف تاثیر آموزش جراتمندی بر میزان کمرویی و خود پنداره کلی دختران نوجوان مقطع متوسطه اول انجام شد. روش این پژوهش، شبه آزمایشی با طرح مطالعه پیشآزمون-پس آزمون با گروه کنترل نامعادل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان سال اول مقطع متوسط أکثر
این مطالعه با هدف تاثیر آموزش جراتمندی بر میزان کمرویی و خود پنداره کلی دختران نوجوان مقطع متوسطه اول انجام شد. روش این پژوهش، شبه آزمایشی با طرح مطالعه پیشآزمون-پس آزمون با گروه کنترل نامعادل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان سال اول مقطع متوسطه اول شهر کرمانشاه بودند که از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس پایه اول دوره اول متوسطه انتخاب شد. به یک کلاس 32 نفره مهارت جراتمندی آموزش داده شد و کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل که سابقه شرکت درکلاسهای آموزش جراتمندی را نداشتند در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه خودپنداره بک و کمرویی چیک بریکز بود. در گروه آزمایش مهارت جراتمندی به مدت 4 جلسه آموزش داده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمره پس آزمون کمرویی و خوپنداره گروه آزمایش با گروه کنترل تفاوت آماری معناداری وجود دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که آموزش مهارت جراتمندی در کاهش میزان کمرویی و بهبود خودپنداره دانشآموزان دختر نوجوان تاثیر مثبت دارد و با توجه به اینﮐﻪ آﻣﻮزش مهارتهای زﻧﺪﮔﯽکوتاه مدت را به آسانی میتوان در مدارس اجرا نمود توصیه میگردد برنامه آموزشی مدون در برنامههای مدارس گنجانده شده و با مشارکت ﻣﺸﺎوران و رواﻧﺸﻨﺎﺳﺎن در ﻣﺪارس اجرا گردد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications