تمامی افسانه های موجود در باب موسیقی نظیر هرمس، فیثاغورث، آپولون و ... بر پیدایش اسطوره ای موسیقی حکایت دارند. بر پایة این افسانه ها، گونه ای موسیقی کیهانی، با بُعدی متافیزیکی، وجوددارد که از دیدگاه متفکران هندی، هیچ گونه بدعتی را در آن راه نیست و یا با بسطی مفهومی بوسی أکثر
تمامی افسانه های موجود در باب موسیقی نظیر هرمس، فیثاغورث، آپولون و ... بر پیدایش اسطوره ای موسیقی حکایت دارند. بر پایة این افسانه ها، گونه ای موسیقی کیهانی، با بُعدی متافیزیکی، وجوددارد که از دیدگاه متفکران هندی، هیچ گونه بدعتی را در آن راه نیست و یا با بسطی مفهومی بوسیلة نوافلاطونیانی چون بوئیثوس، همة موسیقی های عالم، بازتاب یک موسیقی کیهانی همتراز هستند. از این دیدگاه با رهایی موسیقی از فضایی یک سویه و مونولوگ، تمامی موجودات از روح بشریِ همپایه ای برخوردارند که درنتیجة آن، نغمه های ملکوتی و آسمانی در آن ها جاری و ساری است. با توجه به پیوستگی هایی که بین گسترة عرفان اسلامی و علم موسیقی وجوددارد، در بررسی صورت گرفته در باب کارکردهای موسیقی کیهانی در متون مختلف عرفانی، مشاهده شد که موسیقی کیهانی در مباحثی چون عهد الست(تداعی کلام حق با شنیدن هر نغمه و سازی)، آسمانی و فرعی بودن سماع به دلیل کشش های ربانی، جاری بودن موسیقی کیهانی در همة موجودات و برخورداری از آن به تناسب ظرفیت و حالات درونی، زمینه سازی شهود حقایق ملکوتی به وسیلة موسیقی این جهانی و... نمود برجسته ای داشته است. بررسی پیش رو، به شیوة توصیفی- تحلیلی است.
تفاصيل المقالة
انسان در طول زندگی با آلام و مصایب مختلفی روبرو می گردد و چون خود را ناتوان از دفع آنها می یابد، زبان به اعتراض و گله و شکایت می گشاید و در برابر آن رویدادهای تلخ شکوه و ناله سر می دهد؛ و از آنجا که نگرش شعرا به جهان هستی غیر از نگاه انسانهای عادی است، شکوه های آنها نیز أکثر
انسان در طول زندگی با آلام و مصایب مختلفی روبرو می گردد و چون خود را ناتوان از دفع آنها می یابد، زبان به اعتراض و گله و شکایت می گشاید و در برابر آن رویدادهای تلخ شکوه و ناله سر می دهد؛ و از آنجا که نگرش شعرا به جهان هستی غیر از نگاه انسانهای عادی است، شکوه های آنها نیز با شکوه های مردم معمولی متفاوت است. آنها با زبان خاص و شیوة بیان منحصر به فردی که دارند، شکایت های خود و مردم از شرایط و اوضاع نامساعد زندگی را، در اشعار خویش منعکس می کنند. سعدی شیرازی و صائب تبریزی نیز از جمله شاعران سبک عراقی و هندی هستند که در اشعار خود به موضوع شکواییه پرداخته و در انواع مختلف شکواییه اشعاری سروده اند. در پژوهش حاضر که به روش تحلیل محتوایی انجام گرفته است به بررسی و مقایسة شکواییه های شخصی در اشعار سعدی و صائب پرداخته ایم. براساس نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر، در اشعار سعدی، شکوه از فراق یار بیشترین بسامد را در میان شکواییه های شخصی دارد و موضوعات دیگری همچون: شکوه از جور و جفای معشوق، شکوه از رقیب، گله و شکایت از غم، شکوه از تنهایی، شکایت از ناکامی، گله از فقر و نداری و شکوه از پیری، به ترتیب از نظر میزان بسامد در مراتب بعدی قرار دارند. لیکن در دیوان صائب، شکوه از جور و جفای معشوق بیشترین بسامد را دارد
تفاصيل المقالة
محوریترین شخصیت ادبیات عرفانی پیر است که با عناوین دیگری نیز از قبیل مرشد، مراد، ولی، شیخ، قطب، استاد، مقتدا، دلیل راه، خضر، رند، پیر مغان و... از این شخصیت نام برده شده است. در این مقاله بر آن بوده-ایم تا دریابیم ادبیات منظوم عرفانی تا چه میزانی در شناسایی و معرفی پیر أکثر
محوریترین شخصیت ادبیات عرفانی پیر است که با عناوین دیگری نیز از قبیل مرشد، مراد، ولی، شیخ، قطب، استاد، مقتدا، دلیل راه، خضر، رند، پیر مغان و... از این شخصیت نام برده شده است. در این مقاله بر آن بوده-ایم تا دریابیم ادبیات منظوم عرفانی تا چه میزانی در شناسایی و معرفی پیر از مقابله و تقابلسازیهای توصیفی بهره برده است؟ دلایل این رویکرد چه بوده است؟ و وجوه و عناصر مقابلهشده با پیر بیشتر کدامند؟ آثار منظوم عرفانی به ویژه حدیقهالحقیقه سنایی، منطقالطیر عطار، مثنوی معنوی مولوی، و غزلیات حافظ، پیر را با ویژگیهای شخصیتی و فردی خاصی که دارد در مقابل شخصیتها و صفات متفاوتی قرار دادهاند. در مقاله حاضر تقابلسازی-های دوگانهای که در آثار منظوم عرفانی در باره پیر صورت گرفته است با سه رویکرد شخصیتپردازی، استعاره مفهومی و جنبههای تعلیمی و با استفاده از موازین ساختارگرایانه بررسی شده است. دستاورد پژوهش حاضر این است که شاعران مذکور شخصیتها و صفات متفاوتی را با پیر مقابلهسازی کردهاند تا علاوه بر برجستهسازی و تاکید بر تاثیرپذیری او تجربههای شخصی و طریقتی خویش را به صورت پیامهای مستقیم و نمادین طریقتی به گوش مخاطبان برسانند و راههای تمیز پیران راستین ازپیران دروغین را برای اهل آن باز گویند و رسالت شاعری و طریقتی اجتماعی خویش را از این راه ادا کنند و در عین حال بر غنای ادبی، بدیعی و زیباییشناختی آثار خویش نیز بیفزایند.
تفاصيل المقالة
گفته می شود، توانایی بکارگیری نماد ها، یکی از بهترین شاخصه های رفتار هوشمندانه در انسان است(گاردنر،24:1999). نماد، با ضمیر خودآگاه و ناخودآکاه آدمی در ارتباط و سازنده زبان اسطوره و حماسه است؛ و زبان آثار اسطوره ای و حماسی نمادین و رازگونه می باشد. مذاهب بزرگ جهان، به من أکثر
گفته می شود، توانایی بکارگیری نماد ها، یکی از بهترین شاخصه های رفتار هوشمندانه در انسان است(گاردنر،24:1999). نماد، با ضمیر خودآگاه و ناخودآکاه آدمی در ارتباط و سازنده زبان اسطوره و حماسه است؛ و زبان آثار اسطوره ای و حماسی نمادین و رازگونه می باشد. مذاهب بزرگ جهان، به منظور امکان گفتگو در خصوص درون مایه های وجودی با اعضای خود ، به خلق نمادهای آیینی پرداخته اند. سوال اصلی این پژوهش پاسخ به این پرسش است که نقش نمادها در بازآفرینی هوش وجودی در پیکره شاهنامه فردوسی چیست؟ در این مقاله که به روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده است، کوشش شده تا نمادهای آیینی در شاهنامه مشخص و استخراج شود؛ و در پایان می توان دید، هوش وجودی در پرتو نمادهایی چون باژو برسم گرفتن، شکار، ازدواج، دخمه سپاری و جشن و شراب به خوبی توسط حکیم بزرگ طوس بازنمایی شده است. تاکنون از منظر بررسی ارتباط میان نمادها و دامنه هوش های آدمی محل تامل و کاوش نبوده و اغلب پژوهش ها پیرامون بررسی نمادهای موجود در شاهنامه صورت گرفته است؛ از این روی پژوهش حاضر با این نگاه، برای نخستین بار صورت پذیرفته است.
تفاصيل المقالة
هدف از این پژوهش، آشنایی با پترارک1 و شناخت سبک و سیاق و نگاه این شخصیت به معشوق و جلوههای آن در شاخهی ادبیات غنایی و پیدا کردن وجوه مشترک و افتراق آن با سعدی که از بزرگان ادبیات زبان پارسی است، میباشد. در این مقاله با استفاده از منابع موجود، نظیر غزلیات سعدی و أکثر
هدف از این پژوهش، آشنایی با پترارک1 و شناخت سبک و سیاق و نگاه این شخصیت به معشوق و جلوههای آن در شاخهی ادبیات غنایی و پیدا کردن وجوه مشترک و افتراق آن با سعدی که از بزرگان ادبیات زبان پارسی است، میباشد. در این مقاله با استفاده از منابع موجود، نظیر غزلیات سعدی و ترجمهی بخشی از سرودههای فرانچسکو پترارک و دیگر منابع قابلدسترسی و با استفاده از گردآوری دادهها، تجزیهوتحلیل، بررسی تطبیقی صورت گرفته است. آشنایی با سبکی از ادبیات غربی و با هدف ارتقاء فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی و شناخت بیشتر سنتهای ادبی از اهداف دیگر این پژوهش میباشد. در نتیجه این تحقیقات و پژوهش، مشترکات و تفاوت دیدگاههای این دو شاعر نسبت به معشوق و جلوههای آن شناخته خواهد شد. صعبالوصول بودن معشوق، شایستگی مقام معشوق و نگاه یکسان و مشترک آنان به معشوق در بعضی جهات از بارزترین شباهتها و کلیت داشتن و جفاکار بودنِ معشوقِ سعدی و فردیت داشتن و مهربان بودنِ معشوقِ پترارک از تفاوتهای اشعار این دو شاعر بزرگ میباشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications