فهرست مقالات بهبود یاری قلی


  • مقاله

    1 - تجربیات معلمان از جایگاه هنر و چالش‌های آموزش آن در دوران آموزش مجازی
    پژوهش در برنامه ریزی درسی , شماره 77 , سال 20 , تابستان 1402
    هدف پژوهش حاضر بررسی تجربیات معلمان از جایگاه هنر و چالش‌های آموزش آن در دوران آموزش مجازی به صورت مطالعه پدیدارشناسانه بود. طرح پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسانه توصیفی بود. مشارکت کنندگان پژوهش، 21 نفر از معلمان هنر در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که با رویکرد نمونه گیری چکیده کامل
    هدف پژوهش حاضر بررسی تجربیات معلمان از جایگاه هنر و چالش‌های آموزش آن در دوران آموزش مجازی به صورت مطالعه پدیدارشناسانه بود. طرح پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسانه توصیفی بود. مشارکت کنندگان پژوهش، 21 نفر از معلمان هنر در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که با رویکرد نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌های پژوهش از مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق استفاده شد. روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای سنجش اعتبار اولیه داده ها از معیارهای قابل قبول بودن و قابلیت اعتماد بودن داده های کیفی استفاده شد داده ها با روش تحلیل مضمون کلایزی مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به تحلیل مصاحبه های انجام شده، سه تم جایگاه، چالش و راهکار استخراج شده است. اولین تم مرتبط با جایگاه هنر در دوران آموزش مجازی می باشد که در این تم، چهار مقوله اجتماعی-فرهنگی، اهمیت آموزشی، روان شناختی و اقتصادی استخراج شد. دومین تم، چالش های آموزش هنر که دربرگیرنده چهار مقوله فقدان رویکردی جامع در آموزش هنر، ضعف اقبال اجتماعی، ضعف در فرایند یاددهی-یادگیری و ضعف زیرساخت و امکانات می باشد و سومین تم، راهکار است که سه مقوله استفاده از رویکرد انگیزشی، شایستگی محوری و رویکرد حمایتی از مصاحبه ها استخراج شد. در راستای نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود برای غلبه بر چالش های آموزش هنر در دوران آموزش مجازی نسبت به ارتقای جایگاه این درس در نزد ذی نفعان برنامه درسی هنر (والدین، دانش آموزان، معلمان و...) از طریق فرهنگ سازی اقدام کرد و از رویکردهای انگیزشی و حمایت برای بهبود وضعیت درس هنر استفاده کرد. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی هنر آمیخته به طنز در دوره ابتدایی
    پژوهش در برنامه ریزی درسی , شماره 79 , سال 20 , زمستان 1402

    پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی هنر آمیخته به طنز در نظام آموزش عمومی ایران با استفاده از راهبرد نظریه داده بنیاد نسخه اشتراوس و کوربین (1990) صورت پذیرفت. میدان پژوهش شامل اساتید و نخبگان دانشگاه های تبریز و تهران بوده، که با روش نمونه گیری هد چکیده کامل

    پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی هنر آمیخته به طنز در نظام آموزش عمومی ایران با استفاده از راهبرد نظریه داده بنیاد نسخه اشتراوس و کوربین (1990) صورت پذیرفت. میدان پژوهش شامل اساتید و نخبگان دانشگاه های تبریز و تهران بوده، که با روش نمونه گیری هدفمند و به استناد اصل اشباع نظری، تعداد 11 نفر از بین صاحب نظران برتر و با سابقه در زمینه پژوهش انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد و برای اعتبار پذیری داده ها از معیارهای 4 گانه لینکلن و گوبا بهره گرفته شد. یافته های پژوهش در قالب ابعاد الگوی طرح نظام مند داده بنیاد شامل شرایط علی(2 مقوله اصلی و 7 مقوله فرعی)؛ مقوله محوری(1 مقوله اصلی و 5 مقوله فرعی)؛ عوامل زمینه ای(2 مقوله اصلی و 4 مقوله فرعی)؛ شرایط مداخله گر(2 مقوله اصلی و 7 مقوله فرعی)؛ راهبردها (3 مقوله اصلی و 10 مقوله فرعی) و پیامدها (2 مقوله اصلی و 4 مقوله فرعی)، دسته‌بندی شد. برای اعتبار یابی الگوی مطلوب از مدلسازی معادلات ساختاری و تحلیل ماتریس اهمیت - عملکرد استفاده شد. در ماتریس اهمیت – عملکرد مشاهده شد که راهبردها نسبت به پیامدهای الگوی آموزش هنر آمیخته به طنز دارای اهمیت بالاتری هستند. با عنایت به نتایج پژوهش حاضر تدوین و تصویب برنامه راهبردی در خصوص آموزش هنر آمیخته به طنز در نظام آموزش رسمی در سطح مدارس وهمچنین برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت در حوزه آموزش هنر آمیخته به طنز پیشنهاد می گردد.

    پرونده مقاله

  • مقاله

    3 - تجارب معلمان از چالش‌های آموزش سایه در نظام آموزشی
    آموزش و ارزشیابی , شماره 4 , سال 16 , زمستان 1402
    هدف پژوهش حاضر توصیف تجارب زیسته معلمان از چالش‌های آموزش سایه در نظام آموزشی بود. در این پژوهش، روش کیفی از نوع پدیدارشناسی استفاده گردید. به‌منظور احصای تجارب، 15 نفر از معلمان با سابقه مدارس با روش نمونه‌گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده‌ها با اس چکیده کامل
    هدف پژوهش حاضر توصیف تجارب زیسته معلمان از چالش‌های آموزش سایه در نظام آموزشی بود. در این پژوهش، روش کیفی از نوع پدیدارشناسی استفاده گردید. به‌منظور احصای تجارب، 15 نفر از معلمان با سابقه مدارس با روش نمونه‌گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از مصاحبه نیمه ‌ساختاریافته گردآوری و با روش هفت مرحله‌ای کلایزی تحلیل شد. پس از بررسی معتبر بودن داده‌ها توسط مشارکت‌کنندگان، کدهای به‌دست آمده در قالب 6 مضمون اصلی و 15 مضمون فرعی تلخیص شدند. یافته‌ها نشان داد که چالش‌های مرتبط با معلمان با مضامین فرعی (عدم صلاحیت‌های تخصصی و علمی، ویژگی‌های ظاهری نامناسب، عدم دریافت آموزش‌های ضمن خدمت و حقوق و مزایای پایین)؛ چالش‌های مرتبط عملکرد و موقعیت دانش‌آموزان با مضامین فرعی (اختلالات یادگیری، عدم انگیزه و علاقه و عدم دسترسی)، چالش‌های مرتبط با خانواده‌ها با مضامین فرعی (عدم آگاهی خانواده‌ها از ویژگی‌های فردی و روانشناختی دانش‌آموزان، شرایط اقتصادی نامناسب و ضعف فرهنگی خانواده‌ها)، چالش‌های مرتبط با دولت با مضمون (کارکردهای پایین دولت)، چالش‌های مرتبط با تبلیغات با مضامین فرعی (بازاریابی افراد و سوء استفاده مؤسسات آموزشی) و چالش‌های مرتبط با امکانات و فضای آموزشی با مضامین فرعی (عدم وجود امکانات و تجهیزات و فضای آموزشی نامناسب) مهم‌ترین مضامین اصلی و فرعی در تجارب معلمان است. درنتیجه آموزش سایه در قالب تدریس خصوصی می‌تواند معلمان، دانش‌آموزان، خانواده‌ها و نهادهای رسمی را در امر آموزش و یادگیری با چالش‌هایی روبه‌رو کند. پرونده مقاله

  • مقاله

    4 - طراحی و توسعه پرسشنامه ثبات‏‌پذیری تحصیلی در بین دانش‏‌آموزان دوره ابتدایی
    آموزش و ارزشیابی , شماره 4 , سال 15 , پاییز 1401
    هدف از پژوهش حاضر طراحی و توسعه پرسشنامه ثبات‌پذیری تحصیلی در بین دانش‌آموزان دوره ابتدایی است. روش پژوهش ترکیبی با طرح اکتشافی متوالی(مدل تدوین ابزار) بود. مشارکت‌کنندگان در مرحله کیفی 25 نفر بودند که با نمونه برداری هدفمند از بین مدرسین دانشگاهی علوم تربیتی، معلمان و چکیده کامل
    هدف از پژوهش حاضر طراحی و توسعه پرسشنامه ثبات‌پذیری تحصیلی در بین دانش‌آموزان دوره ابتدایی است. روش پژوهش ترکیبی با طرح اکتشافی متوالی(مدل تدوین ابزار) بود. مشارکت‌کنندگان در مرحله کیفی 25 نفر بودند که با نمونه برداری هدفمند از بین مدرسین دانشگاهی علوم تربیتی، معلمان و دانش آموزان ابتدایی و اولیای دانش آموزان انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی کلیه دانش‌آموزان ابتدایی شهر مریوان بودند که از بین آن‌ها 373 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. داده‌های کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد و با روش تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و 238 کد به‌دست آمد که در قالب 5 مضمون اصلی و 44 مضمون فرعی تلخیص شدند. در بخش کمی به منظور بررسی روایی ملاکی، ابتدا همبستگی هر گویه با ملاک محاسبه و 38 گویه حذف شدند. سپس همبستگی نمرات پرسشنامه با ملاک محاسبه گردید که در سطح 01/0 معنادار بود. روایی سازه‌ای پرسشنامه با تحلیل عاملی اکتشافی بررسی شد. نتیجه تحلیل نشان داد شش عامل در مجموع 442/68 درصد از واریانس کل پرسشنامه را تبیین می‌کنند. همچنین آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 883/0 و برای هر کدام از عامل‌ها به ترتیب 901/0، 841/0، 855/0، 740/0، 577/0 و 600/0 به‌ دست آمد. بطور کلی نتایج نشان داد پرسشنامه ثبات‌پذیری تحصیلی با 23 گویه، جهت سنجش و پیش بینی میزان ثبات‌پذیری تحصیلی در دانش‌آموزان دوره ابتدایی از اعتبار و روایی بالایی برخوردار است. پرونده مقاله