-
مقاله
1 - تأثیر غلظتهای مختلف استرادیول پیش تخمک گذاری بر روی درصد آبستنی در گاوهای شیری همزمان شدهپاتوبیولوژی مقایسه ای , شماره 2 , سال 8 , تابستان 1390هدف از انجام این مطالعه بررسی وجود ارتباط بین غلظت استرادیول سرم گاوهای همزمان شده در زمان پرواستروس و میزان آبستنی است. 167 گاو شیری هولشتاین به صورت تصادفی به چهار گروه درمانی تقسیم شدند، دو گروه با دو تزریق آنالوگ پروستاگلندین به فاصله 14 روز پیش همزمان شدند، و در اد چکیده کاملهدف از انجام این مطالعه بررسی وجود ارتباط بین غلظت استرادیول سرم گاوهای همزمان شده در زمان پرواستروس و میزان آبستنی است. 167 گاو شیری هولشتاین به صورت تصادفی به چهار گروه درمانی تقسیم شدند، دو گروه با دو تزریق آنالوگ پروستاگلندین به فاصله 14 روز پیش همزمان شدند، و در ادامه اجرای برنامه Ovsynch و یا Heatsynch (برنامه های Ovsynch و Heatsynch در بر دارنده 2 تزریق GnRH (15ماکروگرم آلارلین، وتارولین، ابوریحان، ایران) و PGF به فاصله ی 7 روز بوده است. متعاقب آن در برنامه ی Ovsynch گاوها دز دیگری از GnRH 48 ساعت پس از PGF دریافت کرده و 16 ساعت بعد از تزریق اخیر تلقیح مصنوعی صورت گرفت. در برنامه ی Heatsynch گاوها یک میلی گرم استرادیول بنزوات (وتاسترول، ابوریحان، ایران) 24 ساعت بعد PGF دریافت کردند، گاوهایی که علائم فحلی را تا 48 ساعت بعد از تزریق استرادیول نشان دادند، 12 ساعت پس از مشاهده فحلی تلقیح شدند. گاوهایی که علائم فحلی را نشان ندادند 48 ساعت بعد از تزریق استرادیول تلقیح شدند.)، دو گروه دیگر با تزریق پروستاگلندین دو روز قبل از تزریق گنادرولین (G6G) پیش همزمان شدند، و در ادامه شروع برنامه Ovsynch و یا Heatsynch شش روز بعد از تزریق گناد پیش همزمانی. چهار نمونه خون از دامها اخذ شد، دو نمونه اول قبل از شروع برنامه جهت تعیین دامهای سیکلیک برای ورود به برنامه، نمونه سوم 24 ساعت بعد از تزریق پروستاگلندین برنامه همزمانی (جهت ارزیابی غلظت استرادیول در زمان پرواستروس) و نمونه چهارم 21 روز بعد از تلقیح دامها جهت ارزیابی غلظت پروژسترون از دامها اخذ شد. تشخیص آبستنی به کمک دستگاه سونوگرافی 30 روز بعد از تلقیح انجام گرفت. میانگین تولید شیر و امتیاز وضعیت بدنی در فاصله یک هفته از زمان تلقیح در بین گروههای درمانی مشابه بود. غلظت استرادیول سرم اخذ شده در زمان پرواستروس نیز در بین گروههای درمانی مشابه بود. با وجود اینکه درصد آبستنی در گروه Presynch-Heatsynch نسبت به سایر گروهها بالاتر بود (53% در مقابل 43% در گروههای presynch-ovsynch و G6G-heatsynch و 39% در گروه presynch-ovsynch ) اما این اختلاف معنی دار نبود. همبستگی مثبت معنی داری بین غلظت استرادیول در زمان پرواستروس و درصد آبستنی در کل گروههای درمانی مشاهده شد (با ضریب همبستگی 267/0)، که این همبستگی در گروه G6G-Ovsynch نمایانتر بود (با ضریب 343/0). این مطالعه نشان داد که غلظت استرادیول در زمان پیش تخمگ گذاری به صورت معنی داری با درصد آبستنی رابطه مثبت دارد. پرونده مقاله -
مقاله
2 - بررسی حضور عوامل قارچی در بخش های مختلف مراکز جوجه کشی واقع در استان مازندرانپاتوبیولوژی مقایسه ای , شماره 1 , سال 12 , بهار 1394جوجه کشی های مدرن امروزه نقش مهمی در گسترش صنعت طیور ایفا می کنند.ورود تعداد زیاد تخم های واحدهای مختلف به جوجه کشی ها استعداد آلودگیاین مراکز به انواع میکروارگانیسم ها به ویژه عوامل قارچی و باکتریایی را افزایشمی دهد. تشخیص آلودگی های میکروبی و به دنبال آن مقابله با این چکیده کاملجوجه کشی های مدرن امروزه نقش مهمی در گسترش صنعت طیور ایفا می کنند.ورود تعداد زیاد تخم های واحدهای مختلف به جوجه کشی ها استعداد آلودگیاین مراکز به انواع میکروارگانیسم ها به ویژه عوامل قارچی و باکتریایی را افزایشمی دهد. تشخیص آلودگی های میکروبی و به دنبال آن مقابله با این دست ازآلودگی ها می تواند منجر به کاهش بروز بیماری در جوجه های یکروزه وجلوگیری از ضرر اقتصادی شود. این مطالعه با هدف بررسی میزان و نوعآلودگی قارچی قسمت های مختلف واحد های جوجه کشی استان مازندران انجامگردید. نمونه برداری با روش پلیت گذاری و با استفاده از محیط سابورو دکستروز7 روز - 30 به مدت 14 ˚C آگار حاوی کلرامفنیکل انجام شد. پلیت ها در دمایقرارگرفتند و سپس نوع و تعداد کلنی قارچ ها مشخص و ثبت گردید. قارچ هایجدا شده در این مطالعه شامل 7 جنس: آسپرژیلوس (87/8%) ,موکور (4/3%), پنی سیلیوم (3/5%), رایزوپوس (1/6%), فوزاریوم (1/4%), آلترناریا (0/7%), کلادوسپوریوم (0/7%) بودند . آسپرژیلوس شایعترین جنس قارچی و آسپرژیلوس فلاووس با تعداد 15361 کلنی (71/4%) شایعترین گونه قارچی جدا شده از سیستم های جوجه کشی بود. در مجموع سالن هچر و ستر آلوده ترینبخش های جوجه کشی بودند. با توجه به آلودگی زیاد مراکز جوجه کشی به انواعقارچ ها به ویژه گونه های آسپرژیلوس تلاش برای تشخیص این آلودگی ها وحذف یا پیشگیری از آنها امری ضروری به نظر می رسد. پرونده مقاله -
مقاله
3 - نقش ژن بیوفیلم در مقاومت آنتی بیوتیکی و پاتوژنز ورم پستان استافیلوکوکوس اورئوسمیکروبیولوژی دامپزشکی , شماره 1 , سال 17 , زمستان 1400زمینهاستافیلوکوکوس اورئوس شایعترین پاتوژن واگیردار در ورم پستان گاو است. این پاتوژن توانایی تشکیل بیوفیلم و متعاقبا ایجاد مقاومت آنتی بیوتیکی را دارد. موضوعهدف از این مطالعه توصیف توانایی تشکیل بیوفیلم، عوامل حدت و الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده چکیده کاملزمینهاستافیلوکوکوس اورئوس شایعترین پاتوژن واگیردار در ورم پستان گاو است. این پاتوژن توانایی تشکیل بیوفیلم و متعاقبا ایجاد مقاومت آنتی بیوتیکی را دارد. موضوعهدف از این مطالعه توصیف توانایی تشکیل بیوفیلم، عوامل حدت و الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده از ورم پستان تحت بالینی و تاثیر آن در شدت بیماریزایی است. روش کارگاوهای شیری از نظر ابتلا به ورم پستان تحت بالینی غربالگری شدند. ایزولهها با روش فنوتیپی و حضور ژن nuc شناسایی شدند. امکان تشکیل و کیفیت بیوفیلم با استفاده از روش رنگ سنجی مشخص شد. ژنهای وابسته به بیوفیلم در استافیلوکوکوس اورئوس با استفاده از روش PCR شناسایی شد. حساسیت ضد میکروبی ایزولهها در حالت پلانکتونی با استفاده از روش DAD انجام شد. حداقل غلظت ممانعت کننده از رشد توسط MIC50 تعیین گردید. حساسیت آنتی بیوتیکی و MBEC برای ایزولهها در بیوفیلم با استفاده از روش XTT تعیین شد. روند افزایش سلول های سوماتیک شیر به عنوان شاخصی برای شدت بیماری در سویههای استافیلوکوکوس اورئوس دارای توانایی تولید بیوفیلم مورد بررسی قرار گرفت. نتایجنتایج بالاترین میزان مقاومت آنتیبیوتیکی را در برابر پنیسیلین و کمترین میزان مقاومت را در برابر سفتیوفور و سیپروفلوکساسین نشان داد. MIC50 سفتیوفور 2 μg/ml تعیین شد. 100٪ ایزولهها توانایی تولید بیوفیلم را داشتند و اکثر آنها بیوفیلم قوی تشکیل دادند. فراوانی ژنهای عوامل حدت icaA,D، fnbA,B و bap کدکننده بیوفیلم هستند، شناسایی شد. بیشترین و کمترین فراوانی را ژنهای icaD، و fnbB به ترتیب داشتند. نتایج MBEC برای برای ایزولهها محاصره شده در بیوفیلم مقاومت به سفتیوفور را نشان داد، در حالی که، این ایزولهها در حالت پلانکتونی به سفتیوفور حساس بودند. میانگین سلولهای سوماتیک در نمونههایی که ژنهای icaA و icaD داشتند بیشتر بود (P <0.05)، که میتواند نشانگر بالاتر بودن روند التهاب باشد. نتیجه گیریتشکیل بیوفیلم فاکتور حدت مهمی است که با نرخ تشکیل بالا و ایجاد مقاومت در برابر آنتی بیوتیک و افزایش روند التهاب و شمار تعداد سلولهای سوماتیک همراه است. بر اساس این نتایج، میبایست باید به دنبال استراتژیهای درمانی مناسب تری جهت جلوگیری از تشکیل یا پراکندگی بیوفیلم ها باشیم. پرونده مقاله -
مقاله
4 - ارزیابی ارتباط بین میزان چربی، پروتئین و نسبت چربی به پروتئین شیر و نرخ آبستنی 120 روزه در گاوهای شیری هلشتاینآسیبشناسی درمانگاهی دامپزشکی , شماره 4 , سال 13 , پاییز 1398در لیپولیز ناشی از بالانس منفی انرژی، میزان چربی شیر افزایش و میزان پروتئین آن کاهش می یابد و بدین ترتیب نسبت چربی به پروتئین افزایش پیدا می کند. هدف مطالعه حاضر، استفاده از داده های موجود در هر رکورد شیر مانند چربی، پروتئین و نسبت آن ها ، شمارش سلول های سوماتیک (somat چکیده کاملدر لیپولیز ناشی از بالانس منفی انرژی، میزان چربی شیر افزایش و میزان پروتئین آن کاهش می یابد و بدین ترتیب نسبت چربی به پروتئین افزایش پیدا می کند. هدف مطالعه حاضر، استفاده از داده های موجود در هر رکورد شیر مانند چربی، پروتئین و نسبت آن ها ، شمارش سلول های سوماتیک (somatic cell count; SCC) و نیز استفاده از سابقه گاوهای شیری، جهت پیش بینی وضعیت آبستنی ۱۲۰ روزه پس از زایش بود. بنابراین، رکورد 1279رأس گاو هلشتاین یک شکم زا و چند شکم زا در روزهای 30 و 60 شیردهی و نیز در حوالی زمان تلقیح جمع آوری شد. یافته ها نشان داد در ارزیابی آبستنی تا روز 120 پس از زایش، میزان چربی، پروتئین و نسبت آن ها (همگی برحسب درصد) در روز 30 شیردهی در گروه های غیر آبستن و آبستن به ترتیب (2/1±67/2، 04/1±62/2 و 4/0±01/1) و (16/1±87/2، 95/0±76/2 و 36/0±03/1)، در روز 60 شیردهی به ترتیب (06/1±87/2، 86/0±7/2 و 35/0±06/1) و (15/1±97/2، 9/0±73/2 و 36/0±08/1) و در حوالی تلقیح به ترتیب (2/1±62/2، 04/1±53/2 و 4/0±03/1) و (24/1±8/2، 01/1±63/2 و 5/0±06/1) بود که اختلاف آماری آن ها در دو زمان معنی دار برآورد شد (05/0>p ). تأثیر SCCدر روز 60 شیردهی بر نرخ آبستنی 120روزه معنی دار گزارش شد (023/0=p )، اما در آزمون رگرسیون لجستیک هیچکدام از فاکتورهای شیر و SCC رابطه معنی داری با آبستنی 120روزه نداشتند. مدل آماری کاکس در بررسی رابطه فصول زایش (02/0=p ) ، تلقیح (00/0=p )، روزهای شیردهی (001/0=p ) و میزان تولید شیر (016/0=p ) در دوره قبل با نرخ آبستنی 120روزه نشان داد که تنها تعداد روزهای شیردهی قبلی دام (985/0=Odds ratio، 021/0=p ) و فصل تلقیح (5/7=Odds ratio، 040/0=p )در آبستنی 120روزه تأثیر دارند. نتایج این مطالعه نشان داد که فاکتورهای مربوط به شیر شامل چربی، پروتئین و نسبت آن هابر نرخ آبستنی 120روزه تأثیر نداشته و استراتژی های مدیریتی از جمله تعداد روزهای شیردهی قبلی دام و فصل تلقیح بر آن تأثیر معنی دار دارند. پرونده مقاله