فهرس المقالات راضیه جلیلی


  • المقاله

    1 - تحلیل محتوای برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی از منظر میزان توجه به مهارت های اجتماعی فلنر
    پژوهش های یاددهی و یادگیری (پژوهشنامه تربیتی سابق) , العدد 5 , السنة 13 , زمستان 1396
    اپژوهش با هدف بررسی میزان توجه به مؤلفه های کفایت اجتماعی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی انجام گرفته است. روش پژوهش؛توصیفی جهت مشخص نمودن مولفه ها و تحلیل محتوا به منظور بررسی و تحلیل برنامه درسی مطالعات اجتماعی است. جامعه آماری پژوهش؛ کتاب درسی مطالعات اجت أکثر
    اپژوهش با هدف بررسی میزان توجه به مؤلفه های کفایت اجتماعی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی انجام گرفته است. روش پژوهش؛توصیفی جهت مشخص نمودن مولفه ها و تحلیل محتوا به منظور بررسی و تحلیل برنامه درسی مطالعات اجتماعی است. جامعه آماری پژوهش؛ کتاب درسی مطالعات اجتماعی پایه های سوم، چهارم ، پنجم و ششم است. ابزار جمع آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتوای کتب درسی است که پس از مطالعه مبانی نظری و بسترهای قانونی تهیه و تدوین شده است ،روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی و کارشناسان مربوطه تعیین گردیده است. واحد تحلیل محتوا ؛عکس،پاراگراف و تمرین بوده است. یافته ها نشان داد که:در مهارت شناحتی بیشترین تاکید در پایه پنجم به میزان 38/3 درصد وکمترین در پایه سوم با 21/3 درصد قرار داشته و میانگین کل تاکید 33/78 درصد که این میزان در سطح کم ارزیابی می شود.در مهارت هیجانی بیشترین تاکید در پایه سوم با 7/2 درصد وکمترین در پایه چهارم با 0/4 درصد بوده است و میانگین کل 2/2 درصد بوده است. در مهار ت انگیزشی،بیشترین تاکید در پایه پنجم با میزان 19/3 درصد و کمترین پایه چهارم با میزان 7/2درصد در بوده است.میانگین کل تاکید بر مولفه انگیزشی 9/6 درصد بوده است و مهارت رفتاری ؛بیشترین تاکید در پایه سوم با میزان 11 درصد و کمترین پایه پنجم با میزان 0/7قرار داشته است و میانگین کل تاکید 6/38 درصد بوده است که در هر سه مهارت،در سطح خیلی کم ارزیابی می شود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - تأثیر رهبری در مدرسه با خوش بینی تحصیلی بر اهمال‌کاری تحصیلی با نقش میانجی احساس تعلق به مدرسه
    مهارت های روانشناسی تربیتی , العدد 2 , السنة 14 , تابستان 1402
    پژوهش با هدف بررسی تأثیر رهبری تأملی با خوش بینی تحصیلی بر اهمالکاری با نقش میانجی احساس تعلق به مدرسه در بین دانش آموزان متوسطه دوم شهر خرم آباد انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. نمونه گیری با حضور 384 نفر (235 دختر و 105 پسر) به روش نمونه گیری در دسترس از بین دا أکثر
    پژوهش با هدف بررسی تأثیر رهبری تأملی با خوش بینی تحصیلی بر اهمالکاری با نقش میانجی احساس تعلق به مدرسه در بین دانش آموزان متوسطه دوم شهر خرم آباد انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. نمونه گیری با حضور 384 نفر (235 دختر و 105 پسر) به روش نمونه گیری در دسترس از بین دانش آموزان دوره متوسطه شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1401-1400 انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس رهبری تأملی در مدرسه (SRLS) طاهری و طاهری (1396)، مقیاس خوشبینی تحصیلی (AOS) تشانن-موران و همکاران (2013)، پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی (APQ) سواری (1390) و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (SBSQ) بری و همکاران (2004) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین رهبری تأملی، خوشبینی تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه با اهمالکاری رابطه معنی دار وجود دارد (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد که مسیرهای مستقیم این پژوهش معنی دار شدند و مسیرهای غیرمستقیم رهبری در مدرسه و خوشبینی تحصیلی از طریق نقش میانجی احساس تعلق به مدرسه بر اهمالکاری تحصیلی دانش-آموزان معنی دار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (056/0=RMSEA و 05/0>P-value). تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - رابطه‌ بین ارزش تکلیف و جهت‌گیری هدف با پیشرفت تحصیلی: نقش میانجی خودکارآمدی
    آموزش و ارزشیابی , العدد 2 , السنة 16 , تابستان 1402
    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه‌ بین ارزش تکلیف و جهت‌گیری هدف با پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه آزاد خرم‌آباد‌ می‌باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه‌ آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد به تعداد 12000 نفر بودند. حجم أکثر
    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه‌ بین ارزش تکلیف و جهت‌گیری هدف با پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه آزاد خرم‌آباد‌ می‌باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه‌ آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد به تعداد 12000 نفر بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین و با روش نمونه‌گیری در دسترس (شیوه‌ آنلاین) 350 نفر انتخاب شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از معدل ترم گذشته دانشجویان، پرسش‌نامه‌ ارزش تکلیف پینتریچ و دی گروت، نسخه تجدیدنظر شده پرسش‌نامه‌ اهداف پیشرفت الیوت و مورایاما و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس استفاده شد. داده‌ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos نسخه‌ 24 تحلیل شد. بر اساس تحلیل داده ها، بین ارزش تکلیف، جهت‌گیری هدف و خودکارآمدی با پیشرفت تحصیلی رابطه‌ معنی‌داری وجود دارد (01/0>P). همچنین، مسیرهای مستقیم این پژوهش معنی‌دار شدند و مسیرهای غیرمستقیم ارزش تکلیف و جهت‌گیری هدف از طریق نقش میانجی خودکارآمدی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان معنی‌دار بود. در نهایت، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (061/0=RMSEA و 05/0>P-value ) و 39 درصد واریانس پیشرفت تحصیلی به‌‌وسیله‌ ارزش تکلیف و جهت‌گیری هدف با نقش میانجی تحصیلی تبیین شد. بنابراین، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که متغیرهای مورد مطالعه دارای تلاقی تئوریکی بوده و توجه به تأثیر این متغیرها در پیشرفت تحصیلی دانشجویان می تواند در برنامه ریزی های آتی به کار رفته و خلاءها را پوشش دهد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - تحول معرفت شناسی شخصی در دانش آموزان دوره ابتدایی
    روان‌شناسی تحولی: روان‌شناسان ایرانی , العدد 1 , السنة 16 , بهار 1399
    بررسی معرفت‌شناسی شخصی نشان می‎دهد که تلفیق ابعاد عینیت و ذهنیت دانستن، بنیانی برای دستیابی به درک معرفت شناختی سطح بالاست. انتظار می‎رود که افراد در ابتدا عینیت‎گرا باشند و در مراحل بالاتر تحول باورها به ذهینت‎گرایی نائل شوند و در نهایت، به تلفیقی از عی أکثر
    بررسی معرفت‌شناسی شخصی نشان می‎دهد که تلفیق ابعاد عینیت و ذهنیت دانستن، بنیانی برای دستیابی به درک معرفت شناختی سطح بالاست. انتظار می‎رود که افراد در ابتدا عینیت‎گرا باشند و در مراحل بالاتر تحول باورها به ذهینت‎گرایی نائل شوند و در نهایت، به تلفیقی از عینیت‎گرایی و ذهنیت‎گرایی ارتقاء یابند. از سوی دیگر، طبق نظر پژوهشگران، تحول باورها را باید در ارتباط با حیطه‎های خاص مورد بررسی قرار داد. فرضیه مطرح این بود که این تحول در یک توالی نظام‎دار در جنبه‎های توجیه‎پذیری مختلف (تجربه، عقیده، استدلال فردی و صلاحیت) اتفاق می‎افتد. این فرضیه با یک نمونه 64 نفری از دانش‎آموزان پایه سوم تا پایه ششم ابتدایی از مدارس تهران آزمون شد. روش پژوهش توصیفی و علی‌ـ‌مقایسه‌ای بود و شرکت‌کنندگان به سوالات داستان‌های منسفیلد و کلینچی (۲۰۰۲) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین پایه‎های تحصیلی مختلف از نظر عینی‎نگری و ذهنی‎نگری تفاوت معنادار وجود دارد، به‌طوری که دانش‎آموزان پایه‎‎های سوم و چهارم بیشتر در سطح عینی‎نگری و پایه‎های پنجم و ششم بیشتر در سطح ذهنی‎نگری بوده‎اند. همچنین، عامل تجربه 27 درصد از واریانس عینی‎نگری و عوامل تجربه و عقیده 30 درصد از واریانس ذهنی‎نگری را تبیین کردند. بر اساس نتایج پژوهش، به نظر می‎رسد که معرفت‌شناسی شخصی عاملی تحولی است. تفاصيل المقالة