پاتوبیولوژی مقایسه ای
,
العدد4,السنة
9
,
پاییز
1391
آلودگی بابزیا بایژمینا و تیلریا آنولاتا بیشتر در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیریایران شایع می باشد. آلودگی توام گاوها به تیلریا آنولاتا و آناپلاسما مارژیناله ا زکرمان گزارش شده اما گزارشی از آلودگی همزمان گاو به تیلریا آنولاتا و بابزیابایژمینا منتشر نشده است. گزارش حاضر بر أکثر
آلودگی بابزیا بایژمینا و تیلریا آنولاتا بیشتر در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیریایران شایع می باشد. آلودگی توام گاوها به تیلریا آنولاتا و آناپلاسما مارژیناله ا زکرمان گزارش شده اما گزارشی از آلودگی همزمان گاو به تیلریا آنولاتا و بابزیابایژمینا منتشر نشده است. گزارش حاضر بر آلودگی یک رأس گاو از نژادهولشتاین، در یکی ازگاوداریهای بومی شهرستان تبریز، به انگل های خونی ازجنس تیلریا و بابزیا دلالت دارد. علائم بالینی شامل تورم غدد لنفاوی سطحی،41 درجه سانتی گراد)، بی اشتهایی، افزایش ناحیه شنیده شدن صدای - تب ( 40قلب، تاکیکاردی، کم خونی شدید، هموگلوبینوری و لاغری بود. گسترش هایخونی متعدد از ورید گوش حیوان مبتلا تهیه و با گیمسا رنگ آمیزی گردید. پساز بررسی و ثبت خصوصیات مورفولوژیک انگل در زیر میکروسکوپ نوری ومقایسه آن با لامهای آرشیو شده در بخش انگل شناسی و نتایج حاصل از روش PCR آلودگی توأم به تیلریا آنولاتا و بابزیا بایژمینا مورد تأیید قرار گرفت.
تفاصيل المقالة
دیابت ملیتوس اختلالی متابولیکی است که از شیوع بالایی در سراسر جهان برخوردار میباشد و افزایش سطح قند خون و در پی آن آسیبهای جدی را در عروق و بافت های مختلف بدن سبب میگردد. هدف از این مطالعه ارزیابی تغییرات میزان شاخص های سرمی آسیب قلبی در موش های صحرایی دچار دیابت تجر أکثر
دیابت ملیتوس اختلالی متابولیکی است که از شیوع بالایی در سراسر جهان برخوردار میباشد و افزایش سطح قند خون و در پی آن آسیبهای جدی را در عروق و بافت های مختلف بدن سبب میگردد. هدف از این مطالعه ارزیابی تغییرات میزان شاخص های سرمی آسیب قلبی در موش های صحرایی دچار دیابت تجربی بود. بدین منظور تعداد 30 سر موش صحرایی نر ویستار به طور تصادفی در 2 گروه 15 تایی شاهد سالم و تیمار دیابتی تقسیم شدند. دیابت ملیتوس تجربی نیز با تزریق داخل صفاقی تک دز آلوکسان (mg/kg 120) ایجاد گردید. چهار هفته پس از القاء دیابت، شاخص های سرمی آسیب قلبی در موش های مورد مطالعه اندازه گیری شد. متوسط قند خون گروه دیابتی mg/dl 36±1/263 و گروه شاهد mg/dl 12±7/96 بود که حاکی از وجود اختلاف آماری معنی دار بین دو گروه بود (000/0=p). میزان سرمی cTnI (تروپونین I قلبی) در موش های صحرایی مبتلا به دیابت تجربی به طور معنی داری بیشتر از موش های صحرایی گروه شاهد بود (002/0=p). هم چنین فعالیت سرمی آنزیم های AST (آسپارتات آمینوترانسفراز)، LDH (لاکتات دهیدروژناز) و CK-MB (کراتین کیناز قلبی- مغزی) در گروه دیابت تجربی در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری بیشتر بود. در این مطالعه از لحاظ ارتباط بین مقدار قند خون و میزان تروپونین I قلبی سرم (685/0=r، 010/0=p) و نیز سطح فعالیت سرمی آنزیم ها شامل AST (862/0=r، 000/0=p)، LDH (760/0=r، 008/0=p) و CK-MB (590/0=r، 014/0=p) همبستگی مستقیم و معنی دار برآورد گردید.در این مطالعه افزایش میزان cTnI سرم همراه با بالا رفتن میزان فعالیت آنزیم های سرمی شاخص قلب در موش های صحرایی دچار دیابت در مقایسه با گروه شاهد موید بروز درجاتی از آسیب عضله قلب است.
تفاصيل المقالة
شمارش سلول های سوماتیک (somatic cell count; SCC) شیر یک روش معمول در ارزیابی کیفیت شیر تولیدی و بررسی وضعیت ورم پستان می باشد. ماساژ سبب افزایش سیستم ایمنی سلولی میشود.هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی تاثیر ماساژ پستان بر سیستم ایمنی پستان، با توجه به تعداد سلول های سو أکثر
شمارش سلول های سوماتیک (somatic cell count; SCC) شیر یک روش معمول در ارزیابی کیفیت شیر تولیدی و بررسی وضعیت ورم پستان می باشد. ماساژ سبب افزایش سیستم ایمنی سلولی میشود.هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی تاثیر ماساژ پستان بر سیستم ایمنی پستان، با توجه به تعداد سلول های سوماتیک و میزان تولید شیر بود.برای این منظور تعداد 14 رأس گاو پرتولید با سن حدود 3 سال که مدت 3 ماه از زایمان شان گذشته بود، انتخاب شدند. سپس در 2 گروه شاهد و تیمار تقسیم بندی شدند. گروه تیمار، روزانه دو بار و به مدت 4 هفته، ماساژ را در ناحیه پستان دریافت کردند. در طی دوره آزمایش نیز هر هفته شمارش سلول های سوماتیک انجام می شد. مقدار تولید شیر نیز یک بار در روز صفر و بار دیگر در هفته ششم که هفته آخر ماساژدهی در گروه تیمار بود، اندازه گیری شد. یافته ها حاکی از افزایش چشم گیر ولی غیرمعنی دار تعداد سلول های سوماتیک (05/0p < /em>>) و کاهش معنی دار میزان تولید شیر در گاوهای گروه تیمار بود (05/0p < /em><). همچنین از لحاظ تعداد سلول های سوماتیک شیر، بین گاوهای 2 گروه تیمار و شاهد، به جز هفته سوم آزمایش، اختلاف آماری معنی داری دیده نشده و نیز هیچ ارتباط همبستگی معنی داری بین تولید شیر و میزان SCC یافت نشد (05/0p < /em>>). اما میانگین تفاوت تولید شیر در بین گروه های تیمار و کنترل در پایان هفته ششم نسبت به هفته اول، اختلاف آماری معنی داری را نشان داد (05/0p < /em><). نتایج مطالعه حاضر نشان داد که ماساژ طولانی مدت پستان سبب بروز استرس و کاهش ایمنی پستان و براساس آن، کاهش تولید شیر در گاوهای شیری می شود.
تفاصيل المقالة
سیلدنافیل سیترات یک مهارکننده آنزیم فسفو دی استراز 5، دکسترومتورفان یک ضدسرفه با اثرات اپیوئیدی ضعیف و کلرفنیرامین آنتیهیستامین نسل یک می باشد. متابولیسم اصلی هر سه دارو از طریق سیتوکروم P450 کبدی صورت می پذیرد. با توجه به این که عوارض قلبی- عروقی مرتبط با هر سه دارو گ أکثر
سیلدنافیل سیترات یک مهارکننده آنزیم فسفو دی استراز 5، دکسترومتورفان یک ضدسرفه با اثرات اپیوئیدی ضعیف و کلرفنیرامین آنتیهیستامین نسل یک می باشد. متابولیسم اصلی هر سه دارو از طریق سیتوکروم P450 کبدی صورت می پذیرد. با توجه به این که عوارض قلبی- عروقی مرتبط با هر سه دارو گزارش شده است، هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی سطح سرمی آنزیم های شاخص آسیب قلبی و تروپوونین I متعاقب تجویز هم زمان سیلدنافیل با دکسترومتورفان و کلرفنیرامین بود. تعداد 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در 8 گروه مورد مطالعه قرار گرفتند که یک گروه شاهد و بقیه گروه های تیمار که داروهای سیلدنافیل سیترات (mg/kg100)، دکسترومتورفان (mg/kg20)، کلرفنیرامین (mg/kg20)، دکسترومتورفان+کلرفنیرامین، سیلدنافیل+دکسترومتورفان، سیلدنافیل+کلرفنیرامین، سیلدنافیل+دکسترومتورفان+کلرفنیرامین را به مدت 30 روز و به روش گاواژ، خوراکی دریافت کردند. یافته ها نشان داد که تجویز سیلدنافیل به موش های صحرایی، موجب تغییرات آماری معنی دار شاخص های سرمی آسیب قلبی در مقایسه با گروه شاهد نشد (05/0<p )، بلکه مقدار CK-MB (creatine phosphokinas MB) نیز نسبت به گروه شاهد کاهش نشان داد. از سویی دیگر، تجویز کلرفنیرامین سبب افزایش معنی دار LDH (lactate dehydrogenase) (01/0p <) و CK-MB (001/0p <) نسبت به گروه شاهد شد و نیز تجویز دکسترومتورفان، افزایش فعالیت آنزیم های موردمطالعه را موجب گردید که AST (افزایشaspartate aminotransferase) (05/0p <) و CK-MB (001/0p <) معنی دار بود. همچنین تجویز همزمان سیلدنافیل با دکسترومتورفان و سیلدنافیل با کلرفنیرامین و یا هر سه باهم، باعث افزایش سطح فعالیت هر سه آنزیم شاخص آسیب قلبی شد.
تفاصيل المقالة
چکیده
این مطالعه روی 30 رأس گاو شیری مبتلا به ورم پستان حاد و 30 رأس گاو شیری سالم به عنوان گروه شاهد از نژاد هلشتاین در دامپروری کشت و صنعت مغان انجام شد. پس از انجام معاینات بالینی و تأیید بیماری، نمونه خون جهت تهیه سرم و انجام آزمایشات پاراکلینیکی از ورید دمی گاو أکثر
چکیده
این مطالعه روی 30 رأس گاو شیری مبتلا به ورم پستان حاد و 30 رأس گاو شیری سالم به عنوان گروه شاهد از نژاد هلشتاین در دامپروری کشت و صنعت مغان انجام شد. پس از انجام معاینات بالینی و تأیید بیماری، نمونه خون جهت تهیه سرم و انجام آزمایشات پاراکلینیکی از ورید دمی گاوها اخذ شد. میزان تروپونین I قلبی (cTnI) با روش کمی لومینسانس و آنزیم های قلبی شامل لاکتات دهیدروژناز (LDH)، کراتین کیناز قلبی-مغزی (CK-MB) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) با روش رنگ سنجی مورد سنجش قرار گرفت. مقایسه آماری میانگین تعداد ضربان قلب و تعداد تنفس در هر دقیقه و همچنین دمای راست روده ای بین گاوهای سالم و گاوهای مبتلا به ورم پستان حاد نشان دهنده اختلاف آماری معنی دار (بهترتیب: 001/0=p، 026/0=p و 030/0=p) بود. میزان سرمی cTnI در گاوهای مبتلا به ورم پستان حاد (ng/ml 235/0±018/1) به طور معنی داری (000/0=p) بیشتر از گاوهای سالم (ng/ml 006/0±011/0) بود. همچنین سایر شاخص های سرمی آسیب قلبی در گاوهای مبتلا به ورم پستان حاد در مقایسه با گاوهای سالم بیشتر بود، ولی تنها افزایش AST (047/0=p) و CK-MB (000/0=p) معنی دار بود و اختلاف آماری معنی داری از لحاظ میزان فعالیت سرمی LDH بین دو گروه سالم و بیمار مشاهده نشد (454/0=p). بین cTnI با تعداد ضربان قلب (853/0=r، 018/0=p)، تعداد تنفس (671/0=r، 024/0=p) و دمای راست روده ای (542/0=r، 038/0=p) ارتباط معنی دار وجود داشت. همچنین تعداد ضربان قلب با میزان فعالیت سرمی CK-MB (722/0=r، 047/0=p) و AST (649/0=r، 035/0=p) ارتباط معنی دار نشان می داد. نتایج این مطالعه نشاندهنده بروز درجاتی از آسیب قلبی در گاوهای مبتلا به ورم پستان حاد می باشد.
تفاصيل المقالة
اسیدوز لاکتیک شکمبه یک بیماری متابولیکی است که بهدنبال پرخوری با مواد کربوهیدراته با قابلیت تخمیر بالا اتفاق میافتد. در این مطالعه به بررسی ارتباط میزان لاکتات سرم و اسیدیته (pH) شکمبه با میزان شاخصهای سرمی آسیب قلبی مرسوم در 200 رأس گوسفند مبتلا به اسیدوز لاکتیک شکم أکثر
اسیدوز لاکتیک شکمبه یک بیماری متابولیکی است که بهدنبال پرخوری با مواد کربوهیدراته با قابلیت تخمیر بالا اتفاق میافتد. در این مطالعه به بررسی ارتباط میزان لاکتات سرم و اسیدیته (pH) شکمبه با میزان شاخصهای سرمی آسیب قلبی مرسوم در 200 رأس گوسفند مبتلا به اسیدوز لاکتیک شکمبه و مقایسه آن با گوسفندان سالم (50 راس با شرایط مشابه) پرداخته شد. بدین منظور از گوسفندان دارای علامت بالینی، مایع شکمبه اخذ شد و اسیدیته آن با استفاده از pHمتر کاغذی تعیین و pH شکمبه زیر 5/5 به عنوان بیمار تلقی شد. سپس نمونه خون وریدی اخذ و آزمایشات اختصاصی سرمی انجام گرفت. بر اساس نتایج حاصله متوسط pH شکمبه در گوسفندان بیمار 2/0±28/5 و در گوسفندان سالم 3/0±93/6 بود. همچنین میزان لاکتات سرم در گوسفندان دچار اسیدوز لاکتیک حاد نسبت به دامهای سالم افزایش معنیدار را نشان میداد (۰۰0/0=p). میزان سرمی cTnI (تروپونین I قلبی) در گوسفندان بیمار مبتلا به اسیدوز لاکتیک شکمبه (ng/ml 03/0±684/0) بیشتر از گوسفندان سالم (ng/ml 00/0±005/0) بود که این اختلاف از لحاظ آماری معنیدار بود (۰۰0/0=p). سایر شاخصهای سرمی آسیب قلبی در گوسفندان بیمار در مقایسه با گوسفندان سالم بیشتر بود ولی تنها افزایش AST (آسپارتات آمینوترانسفراز) و CK-MB (کراتین کیناز قلبی- مغزی) معنیدار بود (بهترتیب: 002/0=p و ۰۰7/0=p) و اختلاف آماری معنیداری از لحاظ میزان فعالیت سرمی LDH (لاکتات دهیدروژناز) بین دو گروه سالم و مبتلا مشاهده نشد (063/0=p). بین pH مایع شکمبه و میزان تروپونین I قلبی سرم ارتباطی معنیدار بهشکل همبستگی معکوس وجود داشت (004/0=p؛ 850/0-=r)؛ بهطوری که بیشترین میزان cTnI سرم (ng/ml 28/2 تا 06/3) در سه رأس گوسفند که pH مایع شکمبه زیر 5/4 داشتند، ثبت شد. هر سه این گوسفندان علیرغم انجام اقدامات درمانی، تلف شدند. افزایش فعالیت آنزیمهای قلبی و میزان cTnI سرم در گوسفندان مبتلا به اسیدوز لاکتیک و غیرمبتلا به بیماری قلبی شاید حاکی از تاثیر غیرمستقیم اسیدوز روی قلب است که به واسطه تغییرات متابولیک، تاکیکاردی و افزایش تون سمپاتیکی ایجاد میشود. نتیجه نهایی اینکه همبستگیهای معنیدار مشاهده شده میان میزان لاکتات سرم با شاخصهای سرمی آسیب قلبی میتواند به دلیل نقش این بیماری متابولیک در بروز تغییرات در عملکرد عضله قلبی باشد.
تفاصيل المقالة
متریت یکی از بیماری های مهم صنعت گاوداری است که بالاخص فرم سپتیک آن باعث ایجاد خسارات و تحمیل هزینه های قابل توجهی می شود. یکی از عوارض این بیماری بروز سپتی سمی و متعاقب آن شوک اندوتوکسیک و مرگ دام های مبتلا است. در این مطالعه که روی50 راس گاو هلشتاین مبتلا به متریت سپت أکثر
متریت یکی از بیماری های مهم صنعت گاوداری است که بالاخص فرم سپتیک آن باعث ایجاد خسارات و تحمیل هزینه های قابل توجهی می شود. یکی از عوارض این بیماری بروز سپتی سمی و متعاقب آن شوک اندوتوکسیک و مرگ دام های مبتلا است. در این مطالعه که روی50 راس گاو هلشتاین مبتلا به متریت سپتیک و 50 راس گاو ماده سالم انجام گرفت، اهمیت این بیماری از لحاظ ایجاد آسیب قلبی با استفاده از اندازه گیری شاخص های سرمی مورد ارزیابی گرفت.نتایج حاصل نشان دهنده افزایش معنی دار تعداد ضربان قلب، تعداد تنفس و دمای راست روده ای در گاوهای مبتلا به متریت سپتیک نسبتبه گاوهای سالم بود (000/0=p). همچنین میزان سرمی تروپونین I قلبی(cTnI)در گاوهای بیمار مبتلا به متریت سپتیک بیشتر ازگاوهای تازه زا سالم بود که این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار بود (021/0=p). سایر شاخص های سرمی آسیب قلبی در گاوهای مبتلا به متریت سپتیک در مقایسه با گاوهای سالم بیشتر بود ولی تنها افزایش AST و CK-MBمعنی دار بود و اختلاف آماری معنی داری از لحاظ میزان فعالیت سرمی LDH بین دو گروه سالم و بیمار مشاهده نشد. به طور کلی افزایش شاخص های سرمی آسیب قلبی در گاوهای مبتلا به متریت سپتیک موید بروز درجاتی از آسیب عضله قلب است که می تواند نتیجه درمان را تحت تاثیر قرار دهد.
تفاصيل المقالة
زنجبیل به عنوان یک ادویه و گیاه دارویی ترکیبات متعددی دارد که فعالیت آنتی اکسیدانی شدیدی از خود بروز می دهند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر پودر ریشه زنجبیل بر وضعیت آنتی اکسیدانی خون در گوسفندان سالم بود. در این مطالعه به جیره غذایی 10 رأس گوسفند نر یک ساله نژاد أکثر
زنجبیل به عنوان یک ادویه و گیاه دارویی ترکیبات متعددی دارد که فعالیت آنتی اکسیدانی شدیدی از خود بروز می دهند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر پودر ریشه زنجبیل بر وضعیت آنتی اکسیدانی خون در گوسفندان سالم بود. در این مطالعه به جیره غذایی 10 رأس گوسفند نر یک ساله نژاد قزل (گروه تیمار) روزانه پودر ریشه زنجبیل خشک شده به میزان یک گرم به ازاء هر رأس و به مدت 2 ماه اضافه شد. در گروه دوم به عنوان کنترل مثبت (تعداد 10 رأس) داروی ویتامین E+سلنیوم، یک نوبت به صورت عضلانی تزریق شد. گروه شاهد (تعداد 10 رأس) هیچ دارو یا افزودنی خاصی دریافت نکرد. در فواصل منظم و هر دو هفته یک بار از دام ها خونگیری انجام شد و میزان فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و آنتی اکسیدان تام سرم مورد سنجش قرار گرفت. در گروه تیمار، زنجبیل باعث بهبود و افزایش معنی دار (05/0p<) ظرفیت تام آنتی اکسیدانی سرم و نیز سطح سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز خون گوسفندان نسبت به گروه شاهد شد. فعالیت سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز خون در گروه تیمار با زنجبیل به طور معنی داری کمتر ولی ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل مثبت بود (05/0p<). در خصوص سطح کاتالاز خون تفاوت معنی داری بین دو گروه تیمار و کنترل مثبت مشاهده نشد. نتایج این مطالعه نشان داد که افزودن پودر ریشه زنجبیل به جیره غذایی گوسفندان می تواند سبب افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی خون در گوسفندان سالم گردد. بنابراین، زنجبیل را می توان به عنوان یک جیره مکمل و جایگزین برای تقویت سیستم آنتی اکسیدانی گوسفندان پیشنهاد نمود. با این وجود باید مطالعات بیشتری با دزهای مختلف انجام گیرد تا بهترین دز و میزان استفاده از این ماده در جیره غذایی حیوان به دست آید.
تفاصيل المقالة
تیلریوز یکی از بیماری های تک یاختهای مهم نشخوارکنندگان اهلی به ویژه گاو، گوسفند و بز میباشد که توسط گونههای مختلف کنة آلوده به انگل تیلریا منتقل می شود. کم خونی، اختلالات الکترولیتی و واسکولیت از جمله عوارض این بیماری در سیستم قلبی- عروقی محسوب میشوند. در این مطالع أکثر
تیلریوز یکی از بیماری های تک یاختهای مهم نشخوارکنندگان اهلی به ویژه گاو، گوسفند و بز میباشد که توسط گونههای مختلف کنة آلوده به انگل تیلریا منتقل می شود. کم خونی، اختلالات الکترولیتی و واسکولیت از جمله عوارض این بیماری در سیستم قلبی- عروقی محسوب میشوند. در این مطالعه 90 رأس گاو مبتلا به تیلریوز، مورد معاینه بالینی و آزمایشات انگل شناسی و الکتروکاردیوگرافی قرار گرفتند. در گاوان مبتلا به تیلریوز، 30 دقیقه پس از استراحت و قبل از انجام هر گونه کار درمانی و در آرامش کامل، با استفاده از دستگاه الکتروکاردیوگرافی سه کاناله با اشتقاق Base-apex و اشتقاق I به مدت 30 ثانیه اقدام به اخذ ECG گردید تا آریتمیهای موجود تشخیص داده شود و نوع آریتمی نیز مشخص گردد. از لحاظ الکتروکاردیوگرافی بیشترین آریتمی های مشاهده شده در دام های مبتلا عبارت بودند از: 62 مورد تاکیکاردی سینوسی، 15 مورد آریتمی سینوسی، 6 مورد بلوک دهلیزی- بطنی درجه 1، یک مورد اکستراسیستول بطنی و یک مورد فیبریلاسیون دهلیزی. با توجه به نوع آریتمیها، این نتیجه حاصل شد که آریتمیهای ایجاد شده در گاوهای مبتلا به تیلریوز از نوع فونکسیونل و غیرمرضی هستند.
تفاصيل المقالة
در این مطالعه 90 رأس گاو مبتلا به تیلریوز به عنوان گروه بیمار و 90 رأس گاو سالم به عنوان گروه شاهد مورد معاینه بالینی و آزمایشات انگل شناسی و بیوشیمیایی قرار گرفتند. مقادیر سرمی مس، روی، آلبومین، کلسیم، منیزیم و آهن سرم با استفاده از کیت های بیوشیمیایی مختص خود، ترانسفر أکثر
در این مطالعه 90 رأس گاو مبتلا به تیلریوز به عنوان گروه بیمار و 90 رأس گاو سالم به عنوان گروه شاهد مورد معاینه بالینی و آزمایشات انگل شناسی و بیوشیمیایی قرار گرفتند. مقادیر سرمی مس، روی، آلبومین، کلسیم، منیزیم و آهن سرم با استفاده از کیت های بیوشیمیایی مختص خود، ترانسفرین سرم به روش الایزا و سرولوپلاسمین سرم با روش موسوم به ساندرمن- ناماتو اندازه گیری شد. بر اساس آزمایشات بیوشیمیایی مقدار روی سرم گاوهای بیمار نسبت به گاوهای سالم کاهش معنی داری را نشان می داد (01/0p<). مس سرم نیز در گاوان مبتلا به تیلریوز کاهش یافته بود. همچنین مقدار سرمی ترانسفرین، آلبومین، منیزیم، آهن (01/0p<) و کلسیم (05/0p<) در گاوهای مبتلا کاهش معنی داری را در قیاس با گاوهای سالم نشان می داد. سرولوپلاسمین سرم نیز در دام های بیمار به طور قابل توجهی بیشتر از دام های سالم بود (05/0p<). بین میزان روی و سرولوپلاسمین سرم در دام های مبتلا به تیلریوز و میزان هماتوکریت دام و نیز بین سطح آهن سرم و شدت پارازیتمی رابطه معنی داری وجود داشت (05/0p<). با توجه به اندازهگیری مقادیر پارامترهای سرمی احتمالاً کاهش روی سرم در گاوهای مبتلا به تیلریوز می تواند یکی از دلایل احتمالی تضعیف سیستم ایمنی و بروز عفونت های ثانویه باشد. لذا شاید استفاده از عناصر کمیاب بالاخص روی در روند درمان دام های مبتلا به تیلریوز مفید باشد.
تفاصيل المقالة
در این مطالعه ساختار عدسی و دیواره خلفی چشم گاومیش به علت اهمیت آنها در بینایی تحت بررسی های اولتراسونوگرافی قرارگرفته و علاوه بر توصیف نمای اولتراسونوگرافی این اعضا در تصویربرداری دو بعدی، اندازه گیری آنها در تصاویر محور جلویی- عقبی نیز انجام یافت. تصاویر اولتراسونوگرا أکثر
در این مطالعه ساختار عدسی و دیواره خلفی چشم گاومیش به علت اهمیت آنها در بینایی تحت بررسی های اولتراسونوگرافی قرارگرفته و علاوه بر توصیف نمای اولتراسونوگرافی این اعضا در تصویربرداری دو بعدی، اندازه گیری آنها در تصاویر محور جلویی- عقبی نیز انجام یافت. تصاویر اولتراسونوگرافی حاصله همانند سایر حیوانات و به خصوص مثل گاو بوده است. میانگین و انحراف معیار کل ضخامت عدسی چشم گاومیش ها 052/0± 133/1 سانتی متر، میانگین و انحراف معیار ضخامت عدسی چشم راست 052/0±135/1 سانتی متر و میانگین و انحراف معیار ضخامت عدسی چشم چپ 053/0±132/1 سانتی متر اندازه گیری شد.میانگین و انحراف معیار ضخامت دیواره خلفی چشم راست و چپبه ترتیب برابر 042/0±677/1 میلی متر و 041/0±672/1 میلی متر و میانگین و انحراف معیار ضخامتکلی دیوارهخلفی چشم گاومیش ها برابر 040/0±674/1 میلی متر به دست آمد. اختلاف معنی داری در مقایسه بین میانگین ضخامت عدسی و دیواره خلفی چشم راست گاومیش با میانگین مشابه آنها در چشم چپ دیده نشد.
تفاصيل المقالة
هدف از این مطالعه بررسی اثرات استفاده از مکمل خوراکی حاوی روی و مس بر روی میزان لنگش و کارایی تولید مثلی در گاو شیری بود. شاخص های عملکردی در یک گله گاو شیری بسیار متفاوت است، در این مطالعه که در یکی از گاوداری های شهر آمل و روی 40 راس گاو شیری هلشتاین انجام یافت، به بر أکثر
هدف از این مطالعه بررسی اثرات استفاده از مکمل خوراکی حاوی روی و مس بر روی میزان لنگش و کارایی تولید مثلی در گاو شیری بود. شاخص های عملکردی در یک گله گاو شیری بسیار متفاوت است، در این مطالعه که در یکی از گاوداری های شهر آمل و روی 40 راس گاو شیری هلشتاین انجام یافت، به بررسی برخی از این شاخص ها شامل لنگش، سقط جنین، روزهای باز (Open Days) و جفت ماندگی پرداخته شد. در جیره غذایی 20 راس از گاوهای تحت مطالعه (گروه تیمار) روزانه 360 میلی گرم روی و 125 میلی گرم مس افزوده شده و در مدت یک سال تغذیه با این جیره، شاخص های عملکردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه شاهد جیره مشابه و بدون مکمل دریافت می کرد. همچنین به طور منظم و در هر فصل میزان سرمی مس و روی نیز با استفاده از روش بیوشیمایی مورد سنجش قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که در گروه تیمار و در پایان دوره درمانی با مکمل خوراکی در مقایسه با ابتدای دوره درمانی میزان لنگش (01/0>p)، روزهای باز (05/0>p)، جفت ماندگی (05/0>p) و سقط جنین (05/0>p) به طور معنی داری کاهش یافت. مقایسه گروه تیمار و شاهد نیز موید وجود تفاوت معنی دار در میزان ابتلا به لنگش، ورم پستان و جفت ماندگی بین دو گروه بود (01/0>p). با توجه به افزایش مقادیر سرمی مس و روی همزمان با کاهش میزان ابتلا به بیماری های مذکور، می توان چنین نتیجه گرفت که استفاده از عناصر کمیاب همچون مس و روی در روند بهبود شاخص های تولیدمثلی و ابتلا به لنگش مفید می باشد.
تفاصيل المقالة
این مطالعه بر روی 10 راس گوسفند نر یکساله نژاد قزل انجام گرفت. جهت اطمینان از سلامت دام ها و نیز اجرای درمان ضدانگل، دام ها به مدت یک ماه بدون هیچ مداخله دیگر و با جیره معمول و مرغوب نگه داری شدند. سپس به تدریج در جیره روزانه دام ها پیاز اضافه شد و در نهایت پس از یک هفت أکثر
این مطالعه بر روی 10 راس گوسفند نر یکساله نژاد قزل انجام گرفت. جهت اطمینان از سلامت دام ها و نیز اجرای درمان ضدانگل، دام ها به مدت یک ماه بدون هیچ مداخله دیگر و با جیره معمول و مرغوب نگه داری شدند. سپس به تدریج در جیره روزانه دام ها پیاز اضافه شد و در نهایت پس از یک هفته گوسفندان فقط با پیاز تغذیه می شدند. دام ها به مدت 10 هفته با پیاز تغذیه شدند و در طی این مدت در فواصل منظم و هر هفته یک بار از دام ها خون گیری می شد. بیشترین نشانه های بالینی مشاهده شده شامل کم خونی، رنگ پریدگی مخاطات، تاکیکاردی، تغییر رنگ مختصر ادرار، ضعف و بیحالی بود. یکی از گوسفندان علایم تشنج ناشی از ایسکمی مغزی نشان می داد. تعداد گلبول های قرمز، هموگلوبین و هماتوکریت از هفته اول رو به کاهش بود که در هفته سوم به سطح معنی داری رسید (01/0>p). تعداد اجسام هینز مشاهده شده در گلبول های قرمز از هفته اول به شدت افزایش یافت که در هفته پنجم آزمایش به بیشترین حد خود رسید (001/0>p). از هفته هشتم به بعد بهبودی نسبی در شاخص های هماتولوژیک دیده می شد، با وجود این دو راس از گوسفندان تحت مطالعه از فرط کم خونی تلف شدند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد تغذیه گوسفندان با پیازهای مازاد و حذفی کشاورزان باید با احتیاط باشد تا اثرات زیان بار ناشی از کم خونی همولیتیک به حداقل برسد.
تفاصيل المقالة
این مطالعه به منظور بررسی تاثیر بیماری گورم بر تغییرات سطوح سرمی تروپونین قلبی و فعالیت برخی آنزیم ها در سرم اسب انجام گرفت. تحقیق روی 30 رأس اسب مبتلا به بیماری گورم و 29 رأس اسب سالم انجام گرفت. اسب های بیمار بر اساس نشانه های آزمایشگاهی و بالینی (کشت ترشحات بینی و در أکثر
این مطالعه به منظور بررسی تاثیر بیماری گورم بر تغییرات سطوح سرمی تروپونین قلبی و فعالیت برخی آنزیم ها در سرم اسب انجام گرفت. تحقیق روی 30 رأس اسب مبتلا به بیماری گورم و 29 رأس اسب سالم انجام گرفت. اسب های بیمار بر اساس نشانه های آزمایشگاهی و بالینی (کشت ترشحات بینی و در صورت درناژ عقده لنفی از ترشحات آن جهت جداسازی استرپتوکوکوس اکویی) تایید شدند. از هر اسب نمونه خون از ورید وداج اخذ گردید. مقادیر سرمی تروپونین قلبی با روش الایزا و فعالیت سرمی آنزیم های کراتین کیناز، آلکالن فسفاتاز، گاما گلوتامیل ترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز با استفاده از کیت های بیوشیمیایی اندازه گیری شد. میانگین تعداد ضربان قلب در گروه بیمار افزایش معنی داری داشت (05/0p<). میانگین سطح سرمی تروپونین قلبی به طور معنی داری افزایش داشت (001/0=p). میزان فعالیت سرمی آنزیم های کراتین کیناز، آلکالن فسفاتاز، گاما گلوتامیل ترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز با رخداد بیماری گورم افزایش یافته بود (به ترتیب 041/0=p، 001/0= p و 006/0=p). نتیجه نهایی اینکه به دنبال رخداد بیماری گورم در اسب، سطح سرمی تروپونین قلبی و فعالیت سرمی آنزیم های کراتین کیناز، آلکالن فسفاتاز، گاما گلوتامیل ترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز افزایش می یابد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications